وقتی چشمها بسته میشوند، صدا جان میگیرد و تصویر در ذهن شكل میگیرد. حسن عبدالهاشمپور، تهیهكننده رادیو ورزش، معتقد است مستند رادیویی با تمام سادگی ظاهری و محدودیت ابزار، عمق و گیرایی خاصی دارد كه حتی تصویر قادر به رقابت با آن نیست. او از تفاوتهای بنیادین این قالب با مستند تلویزیونی، دشواریهای فنی و مالی، لزوم تحقیق مداوم و تجربههای شخصیاش در روایت زندگیهای ورزشی و انسانی میگوید.
تفاوت مستند رادیویی و تلویزیونی
به گزارش روابط عمومی معاونت صدا عبدالهاشمپور در ابتدای گفتوگو با تأكید بر ماهیت متفاوت مستند رادیویی توضیح میدهد: مستندی كه بتوانید با بستن چشمها حسش كنید، گرما و جذابیتی ویژه دارد. در تلویزیون میتوان حتی بدون كلام یا موسیقی هم اثرگذاری داشت، اما مستند رادیویی عمیقتر و گیراتر است، چون ژانری كه میخواهید القا كنید، تنها با صدا و دلباختگی به كار اثر میكند. در این قالب، نه چشمی هست كه لوكیشن را ببیند و نه بازیگری كه حس را منتقل كند؛ همه چیز از بطن متن و زاویه روایت به دل مخاطب میرسد.
به گفته او، گونههای مستند رادیویی بسیار متنوعاند اما یك ویژگی مشترك دارند: باید تنها با تكیه بر صدا و لحن، پیام و احساس را منتقل كنند.
دشواریهای ساخت مستند رادیویی
عبدالهاشمپور معتقد است محدودیت ابزار در رادیو، چالش مهمی برای مستندساز است: سختافزار ساخت مستند در رادیو تنوع زیادی ندارد و باید با همان امكانات محدود، بهترین نتیجه را گرفت. دغدغه دیگر، انتخاب شیوه روایت است كه نقش تعیینكنندهای در اثرگذاری دارد.
او میگوید برخلاف تصور عمومی، تولید مستند رادیویی ارزان نیست.
زمان و اهمیت تحقیق
این تهیهكننده رادیو ورزش، تحقیق را مهمترین بخش كار میداند و می گوید: تا زمانی كه احساس نكنم تمام درونمایه پژوهشی كافی است، كار را شروع نمیكنم. با توجه به علاقه من به مستندهای ورزشی، پژوهشهای آماری معمولاً بهراحتی در دسترس هستند، اما بخش اجتماعی و فرهنگی آنها نیازمند تحقیق میدانی و پایمردی جدی است. پژوهشها مسیر، نقطه آغاز و پایان مستند را تعیین میكنند و هیچ زمان مشخصی برای اتمامشان وجود ندارد.
آثار شاخص
عبدالهاشمپور از میان كارهایش، چند مستند را بهعنوان نمونههای شاخص معرفی میكند. یكی از آنها «صحنه مرگ» است: این مستند به زندگی اسحاق قویدل، بدنساز فقید میپردازد كه سالها از داروهای نیروزا استفاده میكرد. پس از ابتلا به سرطان ساركوم، به افشای خطرات این مواد پرداخت و در نهایت جان خود را از دست داد.
دیگر اثر او «ورزش هم درس است» نام دارد: داستان معلمی در روستایی دورافتاده در خراسان جنوبی كه از طریق ورزش، به شاگردانش درس زندگی میدهد. او برای برآورده كردن آرزوی یكی از شاگردانش كه دیدن حسن یزدانی بود، چند روزی را همراه او راهی خانه قهرمان كشتی شد.
سومین اثر، «سوی حمید» است: روایت زندگی جانباز روشندلی كه پیشتر فیلمبردار رویدادهای ورزشی بود. زندگی او، از پشت دوربین تا زندگی در تاریكی، روایتگر صبر، امید و عشق به ورزش است.
عبدالهاشمپور معتقد است مستند رادیویی با وجود تمام دشواریهایش، قدرتی بیبدیل در انتقال احساس و معنا دارد: رادیو شما را مجبور میكند با صدا تصویر بسازید. این كار هم چالش است و هم لذت. وقتی مخاطب با شنیدن چند جمله، همه صحنه را در ذهنش میبیند، میفهمید كه مستند رادیویی چقدر زنده و تأثیرگذار است.