به گزارش روابط عمومی معاونت صدا، آنها كه در دل تاریكی سحر یا دلگرمای ظهر تابستان ، در سكوتی پر از اضطراب، مشغول كشیدن كابلها، تست سیگنال و راهاندازی سیستمها هستند؛ نامشان شاید در هیچ جا نیاید، اما اگر نباشند، هیچ صدایی به گوش نمیرسد. مجتبی مرادی، یكی از همین صداهای بیصداست. او بیش از هجده سال است كه در واحد رپرتاژ صدا، با تمام توان و بیادعا، زیر بار سنگین مسئولیت فنی ایستاده است. با او درباره فعالیتاش در این واحد گفتوگو كردیم.
مجتبی مرادی، مهندس صدا و تصویر و فوق لیسانس مخابرات است و حدود 18 سال است كه در رپرتاژ صدا مشغول به خدمت است. او اكنون بهعنوان مسئول تعمیرات و نگهداری واحد رپرتاژ صدا، وظیفه سنگینی در حفظ و انتقال كیفیت صدا در برنامهها را برعهده دارد كه خارج از سازمان ضبط یا پخش میشوند؛ برنامههایی مثل مسابقات فوتبال، همایشها، جشنوارهها و مراسمهای مهم.
او درباره مفهوم مهندسی صدا و تصویر در رپرتاژ چنین توضیح میدهد: «ماموریت رپرتاژ صدا مربوط به برنامههایی هستند كه خارج از سازماناند؛ ما وظیفه داریم با واحد سیار یا سیستم پرتابل رادیویی، برای پوشش كامل خبری و پخش زنده به محل برویم. وقتی هم داخل سازمان هستیم، كار ما بیشتر مربوط به تعمیرات و نگهداری تجهیزات است.
مرادی كه از نوجوانی وارد حوزه فنی شده، این مسیر را آگاهانه و با علاقه انتخاب كرده است. وی این طور ادامه میدهد: «دیپلم و فوقدیپلمم الكترونیك است و خدمت سربازیام هم در ستاد فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، یگان جنگال (جنگ الكترونیك ) گذشت. از همان 14-15 سالگی با الكترونیك عجین بودم. با مدرك فوقدیپلم وارد سازمان شدم و چون تازهوارد بودم، اداره كل من را به رپرتاژصدا معرفی كرد. از همان اول در این واحد ماندم و معتقدم كه رپرتاژ مثل نمك است؛ اگر نان و نمكش را بخوری، دل كندن از آن سخت میشود.
مرادی در تمام این سالها، لحظهای نبوده كه با بحران فنی روبهرو نشده باشد. مرادی میگوید: «به جرأت میتوان گفت سختی و استرس كار در رپرتاژ صدا با كل اداره كل یا حتی معاونت صدا برابری میكند. بارها صبح زود در سرمای شدید یا گرمای طاقتفرسا سر لوكیشنی رفتیم كه هیچچیز جهت پخش و ضبط برنامه هماهنگ نشده بود؛اما برنامه با موفقیت انجام شد.»
اما شاید اوج فشار كاری در شرایطی رقم خورد كه كشور درگیر بحران امنیتی شد. مرادی در این باره میگوید: «در جنگ تحمیلی 12 روزه، از همان لحظه اول برای ما بحران شروع شد. با حمله به ساختمان شیشهای و تعطیلی استودیوها، باید خیلی سریع خارج از سازمان به دنبال لوكیشن و رژی برای پخش برنامهها میرفتیم. بازدید از نقاط مختلف تهران، تجهیز فوری مكانها با حداقل امكانات، همه در حالی اتفاق افتاد كه فشار روحی و فنی زیادی بر ما وارد بود ولی خدا را شكربحران تمام شد.
در تمام این سالها، مجتبی مرادی ایستاده است؛ بیصدا، بیادعا، اما همیشه در صحنه. در واحدی كه شاید برای بسیاری نامش ناشناس باشد، اما قلب تپنده تولید و پخش بیوقفه رسانه ملی است.