ادبیات كلاسیك ایران گنجینهای بیبدیل و نامتناهی از حكمت، اخلاق، عشق، انسانیت و فلسفه زندگی است كه قرنها روح و جان ایرانیان را تغذیه كرده و هنوز در دلها و ذهنها جاری است. از شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ گرفته تا مثنوی مولوی، بوستان و گلستان سعدی، رباعیات خیام، آثار نظامی و كلیه متون برجستهای كه روح ایرانی را شكل دادهاند، این آثار نهتنها میراث فرهنگی و تاریخی بلكه آیینهای از تفكر، ارزشها و تجربههای انسانی هستند.
در عصری كه تصویر و فناوری دیجیتال بر زندگی روزمره مسلط شده، این متون فاخر فرصتی كمنظیر برای بازخوانی و تجربه از طریق نمایشهای رادیویی یافتهاند. صدا، بازیگری و فضاسازی در این قالب، امكان بازسازی جهان كلاسیك، شخصیتها و مفاهیم انسانی را برای شنونده مهیا میكنند و به او اجازه میدهند با زمان و مكان داستان همراه شوند، با قهرمانان و ضدقهرمانان همذاتپنداری و لایههای عمیق فرهنگ و تاریخ ایران را درك كنند. نمایش رادیویی، برخلاف كتاب یا تصویر، به شنونده اجازه میدهد در خلوت ذهنی خود با متن ارتباط برقرار كند، هر صدا و هر حركت را به تصویر بكشد و با ریتم و موسیقی زبان، تجربهای منحصر به فرد از ادبیات كلاسیك را تجربه كند. این شكل از روایت نهتنها میراث كهن ایران را زنده نگهمیدارد بلكه پیامهای انسانی و اخلاقی آن را در جامعه مدرن، پرچالش و پیچیده امروز منتقل میكند.چهار هنرمند پیشكسوت و فعال در عرصه نمایشهای رادیویی(محمد پورحسن،شمسی صادقی، بهرام سرورینژاد ونازنین مهیمنی) با تجربه و دانش خود، داستانهای كهن رابه زندگی بازمیگردانندوارزشهای جاودانه ادبیات ایران رابه نسل امروز هدیه میكنند. گفتوگو با این هنرمندان، نمایی زنده از تلاشها و دغدغههای كسانی را نشان میدهد كه صدای تاریخ و فرهنگ را بهگوش شنونده رادیو نمایش میرسانند و از راه صدا، تخیل و بازیگری، پیوندی تازه میان گذشته و حال برقرار میكنند.
بازخوانی انسانیت و ارزشهای فرهنگی
محمد پورحسن متولد سال 1337، فارغالتحصیل رشته بازیگری و كارگردانی در مقطع لیسانس و فوقلیسانس است. او از كودكی وارد عرصه تئاتر شد. وی بعدها با گروه بازی به سرپرستی آتیلا پسیانی ادامه داد و با پیشكسوتانی چون نادعلی همدانی و اسماعیل شنگله همكاری داشت.محمد پورحسن در بیش از 100تئاتر نقش اصلی ایفا كرده و تئاتر «خودكشی» اثر چخوف را در دهه60 در تالار وحدت روی صحنه برده است. وی در چندین سریال و فیلم سینمایی بلند از جمله «آوای دریا» به كارگردانی رحمان رضایی بازی كرده و در جشنوارههای تئاتر و رادیو بارها جایزه اول بازیگری و كارگردانی دریافت كرده و نزدیك به 30سال مشغول بازیگری و كارگردانی در اداره كل هنرهای نمایشی رادیو و رادیو نمایش است.
او درباره اینكه برای مقام فردوسی چه كردهایم، گفت: بسیاری از آثار ادبی ایران و حتی جهان آثاری برای همه ادوار و مملو از مسائل مردمشناسی، روانشناسی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، جوانمردی، انسانیت و صداقتند كه در جامعه مدرن امروز كمرنگ شده و شاید بتوان از طریق نمایش رادیویی آنها را به مخاطبان بازگرداند. بهعنوان مثال شاهنامه عظیمترین كتاب ایرانیان است كه هیچوقت از ارزش و اهمیت آن كاسته نمیشود.
اكثر مطالبی كه شكسپیر گفته، فردوسی شش قرن قبل آنها را گفته اما انگلیسیها برای شكسپیر چه كار میكنند و ما برای فردوسی و شاهنامه چقدر تلاش كردهایم؟ وی افزود: یك اثر ادبی جدا از ابعاد زیباییشناختی و ظرفیت و كششپذیری برای نمایش رادیویی، طبیعتا میبایست دارای پیامدهای انسانی و قابلیت بهروز شدن باشد. ما ایرانیها از دیرباز عاشق داستان و
قصه بودهایم. قرنها و نسل به نسل با ادبیات شفاهی مأنوس بودهایم و خیلی از باورها و اعتقادات و دغدغههای ملی و میهنی را از طریق داستانها منتقل كردهایم اما جامعه امروز درگیر مدرنیته و مصنوعات تكنولوژی شده و به همین دلیل پیوند خود را با گذشته و باورهای ملی و میهنی از دست داده است. پس امروز جا دارد برخی معیارهای برجسته انسانی را دوباره بازگو كنیم و یكی از این روشها كه من در نظر گرفتهام، بازنویسی و اقتباس این قبیل آثار در قالب نمایش رادیویی است؛ كاری كه بهتازگی برخی از مؤسسات كتابهای صوتی انجام میدهند اما نمایش رادیویی با پیشینهای نزدیك به 80سال به این مهم پرداخته است.
پورحسن ادامه داد:هربازیگر وصداپیشه دارای صدا وهنر مختص به خوداست.اگر كارگردانی بتوانداین ظرفیتها و تواناییها و صداها را بشناسد، طبیعتا در انتخاب بازیگران موفق خواهد بود و هدایت آنها نیز آسانتر انجام میشود.
در خوانش آثار كلاسیك ابتدا به طراحی متن میپردازم و به جنس صدای پرسوناژ و شخصیتها فكر میكنم. سپس برای انتخاب بازیگران تمام سعیام این است تا بهترین و نزدیكترین صدا را انتخاب كنم. عوامل دیگر مانند تهیهكننده، افكتور و صدابردار را هماهنگ میكنم تا بهترین ارائه و خوانش را از متن به شنوندگان ارائه دهیم.
وی افزود: فضاسازی برای آثار كلاسیك، طبیعتا همواره با چالشهایی مواجه است؛ از چالش انتخاب بازیگر گرفته تا محدودیتهایی كه دست كارگردان را بسته نگهمیدارد. گاهی فضاسازی باید ریتم تند داشته باشد تا شنونده را خسته نكند و متن نیز باید بهقدری احساسی و تأثیرگذار باشد كه با ریتم تند خراب نشود. باید منطقی را بر كل كار اعمال كرد كه هم شالوده اصلی متن حفظ شود و هم شنونده راضی باشد.این منطق از طرق مختلف قابل اجراست؛ چه از طریق فضاسازی و جنبههای تكنیكی، بازیگری، صدابرداری و افكت و چه از طریق كم و زیاد كردن یا پس و پیش كردن متن.
پورحسن تأكید كرد: امروزه مشاهده میكنیم كه ادبیات كلاسیك ایران روزبهروز مهجور واقع میشود. ادبیات با اینكه در رگ و خون ما جاری است اما بهدلیل عدم توجه و نادیده گرفتن آن دریای بیكران ناخواسته بهسمت آثاری رفتهایم كه شاید بهاندازه یكصدم ادبیات خودمان جذابیت و كششپذیری نداشته باشند. این آثار باید به نسل جدید شناسانده شود و به آنها گفت ادبیات ایران از غنیترین و شاخصترین آثار ادبی جهان است. این دغدغه همواره با من بوده و سعی دارم بسیاری از این آثار را كه شایسته معرفی هستند بهگوش شنوندگان برسانم.
بازتاب فرهنگ و تاریخ ایران
شمسی صادقی، بازیگر نمایشهای رادیویی تا مقطع كارشناسی تحصیل كرده و از سال 1373 در شهر كرمانشاه وارد رادیو شده است. او سال 1378 به تهران آمد و همچنان مشغول بازی در نمایشهای رادیویی است. شمسی صادقی در چند تئاتر با اقتباس از آثار كلاسیك ایرانی بازی كرده از جمله نمایش «افشین و بودلف هر دو مردهاند» به كارگردانی قطبالدین صادقی در سالن اصلی تئاتر شهر كه برگرفته از كتاب تاریخ بیهقی است. صادقی درباره ویژگیهای ماندگاری آثار كلاسیك گفت: عمق و گستردگی آثار ادبی در طول سالیان سال، یكی از دلایل ماندگاری و جذابیت آنهاست. زیبایی زبان فارسی و پرداختن به اساطیر و حماسههای آن در شاهنامه و موضوعاتی از قبیل عشق، اخلاق، آزادی و فلسفه در آثار شاعرانی مانند حافظ، خیام، مولوی و سعدی جایگاه ویژهای دارد. این آثار از نظر محتوا و تكنیك در دنیا بینظیرند و بهراحتی هر مخاطبی را جذب میكنند و باعث رشد و تكامل انسان میشوند.
وی در ادامه افزود: علاقهمندم در آثار كلاسیك و نمایشنامههایی درباره زندگینامه نویسندگان ایفای نقش كنم. همچنین داستانهای نویسندگان معاصركه بازتاب تاریخ، فرهنگ و روانشناسی ایران و ایرانی است جذابیت دارند.این هنرمند توضیح داد: در ارائه یك بازی باورپذیر و مؤثر، درك موقعیت و شخصیت از اركان اصلی است. در آثار كهن بنابر زمان و مكان رخدادهای نمایش، ابتدا باید به باور موقعیت آن زمان، جزئیات و شناخت برهه خاص در نمایشنامه برسیم.
همچنین ویژگیهای شخصیت، زبان اثر و حتی میزان صدا و حركت افراد را درك كنیم. این موارد باعث میشود اجرا باورپذیرتر و مؤثرتر باشد.
قصهگویی جهانشمول
بهرام سرورینژاد، بازیگر و كارگردان نمایشهای رادیویی دارای مدرك كارشناسی ارشد كارگردانی تئاتر از دانشكده سینما و تئاتر است. وی اوایل 1379 وارد رادیو شد. سرورینژاد درباره جذب آثار ادبی گفت: آثار فاخر ادبی ایران بهدلیل داشتن موضوعی جهانشمول و قصهپردازی عمیق و مفهومی بهدلیل آنكه در فرهنگ ما مردم، قصه شنیدن را دوست دارند، ظرفیت بالایی برای نمایش رادیویی دارند و مثل مغناطیس باعث جذب مخاطب میشوند. وی در ادامه افزود: در وهله اول باید متن ادبی را فهمید و تحلیل كرد تا بازیگر به باور برسد. این درك و باور باید در زمان كمی اتفاق بیفتد؛ گاهی حتی در حد یك نصف روز. پس از آن برای باورپذیری اجرا، از بازیگر خواسته میشود كه علیرغم سنگینی متن و واژگان، از تكلف و بیانی دكلمهگونه پرهیز كند تا كلام بازیگر بر جان مخاطب بنشیند. بخشی از فضاسازی باید توسط نویسنده یا تنظیمكننده انجام شود و تهیهكننده براساس پیشنهادات متن آنها را رعایت كند اما در كارگردانی باید كوشید رابطه شخصیت درست اجرا شود و در نهایت به ساخت، اتمسفری مناسب منجر شود.
سرورینژاد تأكید كرد: در آثار كلاسیك بهدلیل داشتن زبانی كمی مشكل كار سخت میشود و كارگردان باید در انتخاب بازیگر و جنس صدا دقت ویژهای داشته باشد تا عمق تاریخ و اصالت ادبی به مخاطب منتقل شود.
اصالت و صداقت ادبیات كهن
نازنین مهیمنی، بازیگر و كارگردان نمایشهای رادیویی، از سال 1373 وارد رادیو شده و كارشناسی تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی دارد. او در طول دوره فعالیتش در چندین فیلم سینمایی بلند و سریالهای تلویزیونی حضور داشته و تاكنون بازیگری و كارگردانی آثار بسیاری را در عرصه نمایشهای رادیویی برعهده دارد.مهمینی درباره ویژگیهای متون كلاسیك ایرانی گفت: ویژگی متمایز این آثار، داشتن اصالت، دانش و معرفتی است كه خواننده یا شنونده اثر را همراه و حمایت میكند. وی افزود: صداقتی كه در ادبیات كهن ما وجود دارد، هر بازیگری را ترغیب میكند شخصیتهای داستانی ایرانی را زندگی كند، چه بهعنوان بازیگر و چه به عنوان كارگردان. قرار گرفتن در فضای بیآلایش این آثار و زنده كردن پرسوناژهای آن دوران، جذاب و وسوسهبرانگیز است. مهیمنی درباره نحوه هدایت بازیگران برای انتقال مؤثر متن ادبی تاكید كرد: به تصویر كشیدن صحنههابهترین روش هدایت بازیگراست.همچنین معادلسازی نقشهابازمان حال كمك میكندبازیگران همذاتپنداری و نقش را با تمرین مال خود كنند.
وی در پایان درباره چالشهای كارگردانی آثار كلاسیك ایرانی در رادیو توضیح داد: ابتدا باید از خود فاصله بگیریم و به زمانی كه داستان در آن شكل گرفته پرتاب شویم. هرچه تمركز بیشتری بر تخیل داشته باشیم موفقتر خواهیم بود. وفاداری به متن و جذابیت شنیداری منافاتی با هم ندارند و ادای صحیح ادبیات كهن خود جذابیت شنیداری ایجاد میكند. ساندافكتها هم به این جذابیت كمك زیادی میكنند.