در گفت و گو با جام جم مطرح شد وقتی صدا صعود می‌كند

در میانه بحران و جنگ، بعضی‌ها میدان را خالی نمی‌كنند. آنها كه می‌مانند، گاهی سلاح‌شان قلم است، گاهی دوربین و گاهی مانند وجیهه‌سادات حسینیان، میكروفن. روزی كه ساختمان شیشه‌ای صداوسیما هدف حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفت، او پشت میكروفن ماند و ندای «الله‌اكبر» را به گوش ایران و جهان رساند. او سال‌هاست در عرصه كوهنوردی با همان روحیه مقاومت، پرچم ایران را به قله‌ها می‌برد.

1404/06/15
|
10:33

حسینیان چه در استودیوی زیر آتش و چه بر فراز قله در كولاك، میدان را ترك نكرد. او كوه و میكروفن را دو سنگر یك نبرد می‌داند: مقابله با دشمن با سلاح حقیقت و پایداری. روایت گوینده رادیو فرهنگ نشان می‌دهد كه ایستادگی فقط یك موضع سیاسی نیست؛ یك سبك زندگی است.

صبحی كه با زمزمه آغاز شد و با آتش ادامه یافت
وجیهه‌سادات حسینیان قصه روز واقعه را این‌گونه روایت می‌كند: روز حمله به ساختمان صداوسیما، من در صحنه بودم. از ساعت 5:30صبح در سازمان بودم. طبق روال، برنامه‌های صبحگاهی‌ام در رادیو فرهنگ را اجرا كرده بودم. حوالی ساعت 14 وارد استودیو رادیو آوا شدم تاشیفت بعدی‌ام راآغاز كنم.آن روز اما، هواوفضا عادی نبود. دو سه روز قبل، زمزمه‌هایی شنیده بودیم كه می‌گفتند: «منطقه 3 را می‌زنیم، سازمان را می‌زنیم.»حتی اشاره‌های دقیقی هم به صداوسیما شده بود. ما بین خودمان این حرف‌ها را ردوبدل می‌كردیم؛ نیمه‌جدی، نیمه‌نگران. ولی آن روزبعدازظهر، آن حرف‌هابه واقعیت بدل شد: سازمان رازدند، درست ساختمان شیشه‌ای را.هرلحظه حساب می‌كردیم كه گام بعدی حمله،پخش سازمان باشد. اگر آنجا آسیب می‌دید، قلب تولید و پخش برنامه‌های زنده می‌ایستاد. اینجا همان نقطه‌ای بود كه همه پخش‌های مهم در آن متمركز می‌شد. نیروهای حراست و امنیت آمدند تا استودیوها را تخلیه كنند، بچه‌ها را بیرون ببرند و خط آنتن را به نقاط امن منتقل كنند.

تصمیمی كه از قلب آمد
گوینده رادیو فرهنگ می‌گوید: درهمان شلوغی، یك حس قلبی قوی به من گفت: به اندازه وطن‌دوستی‌ات، همین‌جا بمان. حتی اگر خطر در چند متری باشد. به تهیه‌كننده كه بغض كرده بود و از فرزندش یاد می‌كرد، گفتم: خط را برایم باز كن. ممكن است هر لحظه هدف قرار بگیریم. این شرایط، شرایط جنگی است. صدای الله‌اكبر باید از رادیو پخش شود.وارد استودیو شدم، «یاعلی مدد» گفتم و بی‌درنگ شروع كردم به ندای «الله‌اكبر» سر دادن. آن لحظه چیزی در دل و زبانم باز شد. حس كردم نیرویی بیرونی و مددی غیبی، زبانم را به حركت درآورد. بی‌آن‌كه برنامه‌ریزی كرده باشم، گفتم: «در حملات رژیم صهیونیستی هستیم؛ شهادت مبارك‌مان باد.» این جمله دغدغه‌ای بود كه سال‌ها داشتم اما آن لحظه گویی از جای دیگری آمد.

مثل پشت خاكریز
حسینیان درپاسخ به این پرسش كه این واكنش را از قبل برنامه‌ریزی كرده بودید یا لحظه‌ای بود می‌گوید: برنامه من طبق معمول در جریان بود اما شلیك‌ها و هشدارها همه چیز را تغییر داد.توی استودیو تلویزیون نداشتیم كه ببینیم چه خبر است. ما فقط صدای پدافند و انفجارها را شنیدیم. همان لحظه با خودم گفتم: چه شهید شوم، چه بمانم، باید این صحنه ثبت شود. گوشی را روشن كردم و فیلم گرفتم؛ تا دنیا ببیند ما میدان را خالی نكردیم. برای من میكروفن، خاكریز است؛ خاك، آب، ناموس و وطنم در یك قاب. ما حتی یك ثانیه سكوت نكردیم.

صدای پایداری یك ملت
این گوینده رادیو بارها «صدای مردم بودن» و «حفظ آرامش» را در كلام خود تكرار كرد. از او می‌خواهم درباره بار معنایی این سخن بگوید: پایداری رسانه‌ای یعنی واقعیت را نگه داری، فرهنگ را پاس بداری و امید را در دل مردم زنده نگه داری. ما باید بایستیم، حتی با یك میكروفن. آن روز دنیا جملات من را شنید كه «ایران حسین(ع) تا ابد پایدار است» و رسانه های عبری‌زبان این جمله را ترجمه كردند. وقتی دشمن در حال موشك‌باران است و از استودیو صدای الله‌اكبر می‌آید، برایش غیرقابل هضم است كه ما این‌گونه ایستادگی كردیم.

جنگ امروز، جنگ رسانه است
وجیهه‌سادات حسینیان درباره نقش رسانه در دوران بحران اظهارمی كند: امروز جنگ، جنگ رسانه است. در شرایط جنگی، وظیفه رسانه سنگین‌تر از هر زمان دیگر است: رساندن حقیقت، تقویت روحیه مردم، افشای دروغ‌ها، حفظ آرامش جامعه. قلم و صدا هر دو سلاح‌اند. برای من، میكروفن همان سلاح است.
خانم حسینیان همان روحیه رسانه ای را در كوهنوردی هم دارد. روایت او از روز صعود به دماوند، گویای این ادعاست. او می‌گوید: از سال 79 یا 80 كوهنوردی را آغاز و همه قله‌های ایران را فتح كرده‌ام. بیست‌وهفتمین بار بود كه تا قله دماوند رفتم؛ این بار در كولاك كامل و سرمایی كه تا مغز استخوان نفوذ می‌كرد. دماوند 5610 متری برای من فقط یك قله نیست؛ نماد اقتدار ایران است. آن روز پرچم ایران و پرچم امام حسین(ع) را بر فراز قله برافراشتم و گفتم: «ایران حسین(ع) تا ابد پیروز است.» این صعود را به شهدای اقتدار، شهدای رسانه، مدافعان وطن و همه آنهایی كه جان‌شان را برای عزت این خاك فدا كردند، تقدیم كردم.

روز موعود
این فعال رسانه ای درباره این‌كه چرا روز اربعین را را برای صعود انتخاب كرد، می‌گوید: پرچم ایران و سازمان را همیشه همراهم دارم اما پرچم امام حسین (ع) باید در روز اربعین بر بام ایران باشد. آن روز مسیر تا پناهگاه سوم پر از كوهنورد بود كه از نیمه راه به بعد، همه برگشتند. فقط پنج نفر مانده بودند كه در مه غلیظ مسیر را گم كرده بودند. وقتی باد گوگردها را به سمتم آورد، فهمیدم مسیر درست كجاست. به كوهنوردانی كه در راه مانده بودند، با اطمینان گفتم: «این خانه من است، بیایید.» درنهایت، هر شش نفرمان به قله رسیدیم و سالم بازگشتیم.
حسینیان می‌گوید: وقتی پرچم را برافراشتم، اقتدار ایران، بلندای وطن و شكوه ایران را دیدم. همان حس روز حمله به سازمان پشت میكروفن، این بار در آسمان دماوند برایم تكرار شد.
برای این گوینده رادیو «یك جمله برای دو میدان» ترجمان پیروزی است: «ایران حسین (ع) تا ابد پیروز است.»

دسترسی سریع