گفت‌وگو با هادی رجبی، قهرمان تكواندو معاونت صدا: 40 سال تمرین، چهار مدال جهانی و رؤیای انتقال تجربه به نسل جدید

هادی رجبی، عضو تیم ملی تكواندو هانمادانگ (شكستن اجسام سخت ایران)، از جمله ورزشكارانی است كه مسیر موفقیتش را با سال‌ها ممارست، تمرین، آسیب‌دیدگی و ایمان و باور به هدف طی كرده است. او از چهل سال حضور در تكواندو، از نخستین لباسی كه پدر بر تنش كرد تا قهرمانی در معتبرترین مسابقات جهانی، از سختی‌ها و امیدها تا لحظه‌هایی كه پرچم ایران بالا رفت، سخن گفت. رجبی معتقد است قهرمانی در این رشته نه تنها به قدرت بدنی بلكه به گذشت از نفس و روحیه‌ای استوار نیاز دارد.

1404/07/22
|
12:09

گفت‌وگوی زیر، شرحی است از تلاش مردی كه «شكستن» را آموخته تا خود نشكند، مردی كه در معاونت صدا فعالیت می‌كند.

*آقای رجبی ضمن معرفی خودتان از مسابقاتی كه به‌تازگی در آن شركت داشتید بفرمایید.*
من هادی رجبی هستم، عضو تیم ملی شكستن اجسام سخت ایران؛ همان تكواندو هانمادانگ. رشته ما سه بخش دارد كه یكی از آنها مبارزه است. هر سال معتبرترین مسابقه جهانی در كره برگزار می‌شود. امسال كره میزبانی را به آمریكا داده بود اما به علت شرایط پیش آمده نتوانستیم اعزام شویم،كره اعلام كرد ایران میزبان باشد. همین تصمیم، ارزش و امتیاز زیادی برای ما داشت. به همین دلیل سطح مسابقات بسیار بالا بود و كشورهای اطراف نیز شركت كرده بودند. این مسابقات پنجشنبه و جمعه هفته گذشته در اصفهان برگزار شد. به لطف دعای خیر مردم و نظر خداوند متعال، توانستم دو مدال—یكی طلا و دیگری نقره—كسب كنم.

*چند رقیب داشتید و سطح رقابت‌ها چگونه بود؟*
طبق اعلام روابط عمومی، حدود 1300 نفر در مسابقات شركت كرده بودند. آیتم‌های من یكی «مشت قدرتی» بود كه منجر به كسب مدال طلا شد و دیگری «تیغه قدرتی» كه به مدال نقره انجامید. البته همان‌طور كه به دوستم گفته بودم، همیشه در رقابت‌ها نوعی ناعدالتی هم وجود دارد. در واقع طلای ما به نقره تبدیل شد، اما مهم این است كه تلاش كردیم و نتیجه گرفتیم.

*اشاره كردید كه از سال‌های دور در این مسیر بوده‌اید. از دوران كودكی و آغاز علاقه‌مندی‌تان بگویید.*
بله، اگر بخواهم به عقب برگردم، باید بگویم از سال 65 بود كه پدرم این لباس را بر تنم كرد و مرا وارد مسیر ورزش‌های رزمی كرد. او خودش مبارز بود. در زمان انقلاب و جنگ، ضرورتی وجود داشت كه جوانان بتوانند از خود، خانواده و میهنشان دفاع كنند. همین باور را به من منتقل كرد. تكواندو رشته‌ای بود كه آسیب اولیه‌اش كم است اما هرچه جلوتر می‌روی، سخت‌تر می‌شود و نیاز به توان جسمی بالا دارد. من بیش از سه دهه در این مسیر قدم برداشته‌ام و تازه در سه چهار سال اخیر توانستم به مدال برسم. یعنی حدود 40 سال زحمت كشیده‌ام. البته این مسیر حاصل تلاش تنها من نیست؛ زحمات پدر و مادر،همسر و فرزندان،اساتید، همراهان و دعای خیر مردم هم در آن نقش داشته‌اند.

*در این مسیر طولانی، خستگی و ناامیدی سراغتان نیامده است؟*
چرا، خستگی جسمی كه همیشه هست، ولی ناامیدی نه. این رشته بسیار سنگین و دشوار است. سال 98 اتفاقی برایم افتاد—قبل از شیوع كرونا—كه باعث شد دو سال نتوانم بنشینم یا بایستم. دو سال فقط صرف درمان پایم شد. خیلی از ورزشكاران در چنین شرایطی كنار می‌كشند، اما من نگذاشتم ناامیدی بر من غلبه كند. تمام تلاشم را كردم تا توان از دست‌رفته را بازیابی كنم. چهار سال طول كشید تا دوباره آماده مسابقات جهانی شوم و در سال 1402 به كره رفتم. جالب است بدانید تیم ملی جمهوری اسلامی ایران در آن مسابقات عنوان نخست جهان را كسب كرد و سال 1403 نیز قهرمان جهان شد.

*شنیدیم در آن رقابت‌ها اتفاق جالبی برای تیم ایران افتاد*
بله، سازمان جهانی تكواندو (كوكی‌وان) پنج عضو اصلی دارد و یكی از آنها آقای لی است. ایشان فقط تیم جمهوری اسلامی ایران را از میان كشورهای شركت‌كننده به ضیافت شام دعوت كرد. خودش در رستوران گفت: «ایران سطح بسیار بالایی در تكواندو دارد و جایگاه تكواندو جهان را در آیتمهای قدرتی ارتقا داده است.» برای من جالب بود كه با وجود اختلاف‌نظرهای سیاسی در دنیا، چنین احترامی به تیم ایران گذاشته شد. متأسفانه امسال به دلیل برخی شرایط نتوانستیم به كره برویم، اما امتیازی كه به ما داده شد—برگزاری مسابقات در ایران—بخشی از آن افتخار را جبران كرد.

*خانواده در موفقیت شما چه نقشی داشته‌اند؟*
خانواده نقش اصلی را دارد. وقتی كسی می‌خواهد حرفه‌ای ورزش كند، طبیعی است كه خانواده از فشار تمرین‌ها خسته می‌شود. اما من همیشه تلاش كرده‌ام تا با كسب این مدال‌ها و بالا بردن پرچم كشور، بخشی از خستگی آنها را جبران كنم. به هر حال، حمایت خانواده پشتوانه بزرگی است.

*شما اشاره كردید به زكات علم. آیا در زمینه آموزش به نوجوانان هم فعالیت دارید؟*
بله، خوشبختانه از زمانی كه قهرمان شدم، اساتید بزرگواری محبت كردند و من را به كلاس‌های خود دعوت كردند تا تجربه‌هایم را به شاگردانشان منتقل كنم. وقتی بچه‌های پنج‌، شش‌ساله یا نوجوانان می‌گویند «استاد، ما هم می‌خواهیم مثل شما بشویم»، این انرژی فوق‌العاده‌ای به من می‌دهد. من خودم در مسیر یادگیری آسیب دیدم و بعد یاد گرفتم چگونه از آن پیشگیری كنم. حالا این تجربه را منتقل می‌كنم تا آنها آسیب نبینند. ما در این رشته، جنگ‌افزارمان دست و پایمان است؛ پس باید یاد بگیرند چطور از آن محافظت كنند.

*چقدر زمان برای تمرین و آموزش صرف می‌كنید؟*
سعی می‌كنم هر روز—even اگر در محل كار باشم—زمانی برای تمرین داشته باشم. بعضی از دوستان هم گاهی همراهی می‌كنند. تمرینات ما بیشتر تمركزی است. انجام حركات بدون تمركز بالای 90 درصد می‌تواند منجر به آسیب شود. برای شكستن اجسام سخت باید تمركز، سرعت و قدرت با هم همراه باشند.

*كسی كه می‌خواهد وارد این رشته شود، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟*
فاكتورهای زیادی لازم است، اما به نظر من مهم‌ترین آن انگیزه و گذشت از نفس است. اجازه بدهید خاطره‌ای بگویم. در اولین مسابقه جهانی‌مان در كره جنوبی، استاد بودایی‌ای از نوع ضربه من خوشش آمده بود. مترجم از من خواست توضیح بدهم چگونه این كار را انجام میدهم.من در مقابل این سوال را از ایشان پرسیدم.وقتی پاسخ دادند او گفت: «ما از خودمان می‌گذریم.» برایم جالب بود كه حتی او هم حرف از گذشت از نفس می‌زد. واقعاً در این رشته، تا از خود نگذری، به قدرت واقعی نمی‌رسی.

*در پایان، اگر توصیه‌ای دارید بفرمایید.*
فقط می‌خواهم به مردم خوب كشورم بگویم كه در هر شرایطی می‌توانند ورزش كنند. حتی پیاده‌روی ساده، برنامه‌ریزی آخر هفته یا چند حركت كششی در محل كار می‌تواند مؤثر باشد. مهم این است كه تمرین را ترك نكنند و كارشان را درست انجام دهند. امور را هم بسپارند به خداوند مهربان.این مدال هارا تقدیم میكنم به شهدای جنگ 12 روزه و رهبر عزیزتر از جانم.

دسترسی سریع