سالی كه گذشت پر از روزهای تلخ و شیرین بود كه به خاطرهها پیوست؛ خاطراتی خوب و بد كه شاید هیچگاه فراموش نشوند اما در میان شمیم سال نو كه این روزها به مشمام میرسد، احتمالا كمرنگ خواهند شد. بهویژه كه امسال تلاقی دو بهار را داریم؛ بهار قرآن و طبیعت.
در آستانه سال جدید،برای مرور دیروز و گفتن از افق آینده، پای صحبت سه تن از مجریان و بازیگران رسانهملی نشستیم. هنرمندانی پیشكسوت كه شاید با خواندن تجاربشان رهتوشهای برای ایام پیش رو برداریم.
فاطمه آلعباس، مجری رادیو از افرادی است كه پیش از سال جدید سراغش میرویم. او كه حدود 31سال است با رادیو همكاری دارد، ابتدا بااشاره به سابقهاش، درباره برنامههایی كه اجرای آن را بر عهده داشته، توضیح میدهد: از اسفند سال 1372 همكاریام را با رادیو شروع كردم. به نظرم امسال عالی بود، همین كه یك سال دیگر فرصت زندگی و كسب تجربه داشتیم، خدا را شكر. همه دوستان مرا با برنامه «خانه و خانواده» رادیو ایران میشناسند، از سال 1384 با این برنامه همكاری میكنم، امسال هم مثل همیشه در این برنامه در خدمت عزیزان بودم. همچنین بهعنوان داور ثابت مسابقه استعدادیابی«یك، دو، صدا» حضور داشتم. اتفاق قشنگی كه افتاد این بود كه مسابقه را در شهرهای دیگر برگزار كردیم. از سال 1378 در رادیو پیام فعال هستم، همچنان هم این خدمتگزاری ادامه دارد.
تعصب زیادی به رادیو دارم
مجری رادیو در آستانه سال جدید از خاطرات تلخ و شیرینی سالی كه گذشت، چنین میگوید: امسال با خاطرات خوب و شیرینش گذشت، البته یك وقتهایی هم خاطرات شیرینی نداشتیم اما بههرحال در خانواده رادیوییمان یك سال دیگر را دیدیم. در رادیو مجری مراسم و برنامهای بودم كه برای استعدادهای جدید رادیو برگزار شده بود، عزیزانی كه رادیو را دوست دارند و همراه آن هستند؛ نسل تازهای كه قرار است در رادیو بدرخشند. وقتی برق شادی را در چشمهایشان میدیدم، احساس میكردم رادیو خیلی پرطرفدار است و كسانی را دارد كه عاشقانه دوستش دارند و برایش كار میكنند. این اتفاق خاطره خوبی برای من رادیویی بود. بهخصوص برای من كه تعصب زیادی به این رسانه دارم. یكی دیگر از خاطراتی كه در روزهای پایانی سال رقم خورد؛ سفری جذاب به بندرعباس بود كه از طرف روابطعمومی سازمان، همراه اهالی رسانه مهمان كشتیسازی آنجا بودیم كه خاطره شیرین ماههای پایانی سال شد. روزهای تلخ هم در رادیو داشتیم؛ در شهادت رئیسجمهورمان مثل یك خانواده كنار هم بودیم. به هر حال تلخ و شیرین گذشت و انشاءالله سال 1404 پر از اتفاقات خوب باشد و آن را به دور از بلا سپری كنیم.
برای مخاطب امروز برنامه بسازیم
آلعباس با پیشنهادی برای بهتر شدن برنامههای رادیو در سال آینده صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: در برنامهها مخاطب را اول ببینیم. اگر نتوانیم شنونده را درگیر كنیم و پای موج رادیو نگهداریم، مثل این میماند كه برای خودمان حرف میزنیم و انگار در یك فضای خالی بدون مخاطب صحبت ما هدر میرود. پس اولین نكته مهم این است كه برای مخاطب امروز برنامه بسازیم و با توجه به تواناییها و شناخت از مخاطب برنامهسازی كنیم.
مجری برنامه خانه و خانواده رادیو ایران همزمانی تحویل سال و شبهای قدر را به فال نیك میگیرد و عنوان میكند: من این را به فال نیك میگیرم؛ چرا كه به نظرم شبهای قدر برای همه آدمها یك سرآغاز است. مثل بهار كه سرآغاز سال جدید است و برای آن برنامهریزی میكنیم. شبهای قدر، شبهای رقم خوردن تقدیر ماست و شاید همان حول حالنا الی احسن الحال است كه باید اتفاق بیفتد.
خاطرات خوب در صبح جمعه
جواد انصافی، از بازیگران و كارگردانان نمایشهای طنز كشورمان كه مخاطبان او را بیشتر با نام عبدلی میشناسند، شناخت ویژهای از نوروز دارد. انصافی، هنرمند دیگری است كه با او گپ میزنیم. وی در پاسخ به این كه بهترین دوران كاری شما چه زمانی بوده، میگوید: خاطرات خوبی در صبح جمعه داشتیم.در آن مقطع ما دو گروه بودیم؛ یك گروه مرحوم منوچهر نوذری و گروه دیگر ما به تهیهكنندگی محمد اوزی و صادق عبداللهی نویسنده كه علاوه بر عبدلی و اوستا، تیپهای دیگر را هم بازی میكردیم. آن سالها، سالهای بسیار جذابی برای ما بود، به دلیل این كه رقابت تنگاتنگی میانمان وجود داشت. گروه رقیب وزنهای مثل مرحوم نوذری را داشت و ما هم تلاش میكردیم كه این خلأ را جبران كنیم.
بازیگر رادیو و تلویزیون درخصوص دلیل ماندگاری برخی برنامهها توضیح میدهد: اولین مولفه، گروهی است كه تهیه برنامه را بر عهده دارد؛ یعنی نویسندگان خوبی دارند، دیدگاههای مردمیشان روشن است، مشكلات مردم را میشناسند، معضلات مردم را در قالب طنز، شعر، بحر طویل یا شوخیهای مختلفی در برنامه میگنجانند و... این گونه است كه برنامهای دلچسب مردم و پرمخاطب میشود. مثلا برنامه صبح جمعه، جمعه ایرانی یا صبح جمعه با شما و اسمهای مختلفی كه داشت، یكی از آن برنامههایی است كه معضلات مردم را مطرح میكند. جدا از آن، فضای شادش بسیار زیاد است. برنامهای كه شادی آور باشد، برای شنونده خیلی مهم است. این برنامه به دلیل اینكه دستش مقداری در فضای انتقادی باز بوده، همیشه موفق بوده است. بهشخصه معتقدم هر چه محدودیتها بیشترشود، مخاطب هم كمتر جذب میشود.
افراد ماندگار با عشق و پژوهش كار میكنند
انصافی در ادامه به افراد موفقی كه در این حرفهها ماندگار شدهاند، اشاره میكند: به نظرم این افراد در درجه اول با عشق كار كردند. زمانیكه نقشی به آنها داده میشود؛ اولا با عشق كار میكنند و دوم با تمام وجود تلاش دارند تا نقش را به بهترین شكل ممكن اجرا و حفظ كنند.این افراد با آن نقش زندگی میكنند، حتی كار پژوهشی انجام میدهند. تا حدودی درباره آن شخصیت اطلاعات بهدست میآورند و آن شخصیت را تكمیل میكنند. بارها دیدهایم یك شخصیت به مرور كاملتر شده است. مثلا در ظرف سه هفته چقدر ریزه كاریهایش نمایان شده، چرا كه آن شخص رفته و درباره آن نقش پژوهش كرده است. خودم به دلیل این كه كار پژوهشی انجام میدهم درخصوص نقشهایم هم سعی میكنم همان گونه باشم.
سال پژوهش درباره نوروز
بازیگر نمایشهای طنز كه سالها درباره نوروز و آداب رسوم آن پژوهش كرده در اینباره میگوید: زمانی كه با عموپورنگ «عمو نوروز» را كار میكردم، درباره نوروز پنج سال پژوهش كرده بودم. در این زمینه حتی كتاب نوشتم. ریزترین كارها را درخصوص عمو نوروز میشناختم و بلد بودم. حتی گاهی به جایی میرسد كه در متن اصلاحاتی انجام میدادم مثلا عمو نوروز هیچ وقت دست دراز نمیكند، بلكه اینها خورجینی همراهشان است و مردم خودشان با عشق هدایا را در خورجین میاندازند؛ این گونه اصطلاحات را هم انجام میدادیم. تمام كسانیكه با عشق و پژوهش كار میكنند، به نظرم ماندگار میشوند.
بازیگر طنز رادیو و تئاتر درباره اجراهایش و ویژگیهای آنها صحبت میكند و میافزاید: ما چون نمایش شادیآور و سیاهبازی كار میكنیم، بیشتر جنبه مفرح بودن را برای مخاطبان در نظر میگیریم كه روحیه آنها شاد شود و لذت ببرند. جدای از آن، معضلات و مشكلات روزمره مردم را هم سعی میكنیم در این كارها داشته باشیم. خوشبختانه نوع نمایش سیاهبازی به گونهای است كه میتوانیم زمان و مكان را بشكنیم؛ مثلا در دوران شاه عباسی بازی میكنیم، اما یكدفعه مسأله كوپن را مطرح میكنیم. حسن سیاهبازی در شكستن زمان و مكان است. سیاهبازی تنها نمایشی است كه تكشات یا دوشات دارد.در سیاهبازی موضوعات خاصی مطرح میشود كه برای تماشاچی جذابیت ایجاد میكند. همچنین دائما ریتمهای مختلف به وجود میآورد، چون موسیقی به كار میرود، مردم از این فضای شاد لذت میبرند.
چیدمان سفره هفت سین نوبت دارد
انصافی خاطرنشان میكند: تمام تلاشمان این است كه مسائل محتوایی را هم مطرح كنیم. مثلا درباره نوروز كه كار میكردیم بحثی بود كه سبزه سبزكردن تنهایك نماد نیست؛ اصلش این است كه یك آزمایشگاه كوچكی برای مادران بوده كه انواع و اقسام سبزهها را سبز كنند تا آبوهوای آن سال بسنجند كه كدام سبزه بهترشده و جا افتاده و در امر كشاورزی آن را بكارند. حالا این مسائل را در قالب طنز آوردیم و شعر گذاشتیم، مردم هم لذت میبرند و هم یك چیزجدید یادمیگیرند. حتی چیدمان سفره هفتسین ما نوبت دارد. اولین سینی كه سر سفره هفتسین میگذاریم سنجد است، چون زمانی كه خداوند انسان را خلق كرده اولین چیزی كه به انسان داده مغز و محل تفكر است. سنجد از لحاظ لغوی از سنجیدن میآید، یعنی سمبل سنجیده عمل كردن واندیشیدن است. تماشاچی این را میبیند، لذت میبرد و هم اینكه به دانستههایش افزوده میشود.
برنامه همدیگر را نقد میكنیم
لاله اكبری، مجری باسابقه و با انرژی رادیو جوان كه خانوادهای رسانهای دارد هم با ما درباره نوروز گپ میزند. او ابتدا از تعامل اعضای خانوادهاش در اجرای برنامههایش میگوید:یك خانواده رسانهای هستیم، همسرم از تهیهكنندههای خوشذوق و قدیمی رادیو بود. چند سالی است كه بازنشست شده اما هنوز هم درعرصه فرهنگ و هنر فعالیت دارد.خواهرم هم دررادیو اقتصاد اجرا میكند. برادر همسرم هم از مدیران سابق رادیو بود و.. وقتی برنامههای همدیگر را میشنویم، نظرات خوبی را ارائه میدهیم. وقتی دور هم جمع میشویم درباره فرهنگ، هنر و رسانه خیلی حرف برای گفتن داریم. خیلی وقتها اجراهای همدیگر را نقد و به هم كمك میكنیم.
مثبت فكر كنید
اكبری با پاسخ به این پرسش كه اوقات فراغتش را چگونه میگذراند، میگوید: سفر رفتن را خیلی دوست دارم. واقعا یكی از دلچسبترین اتفاقات زندگی را سفر رفتن میدانم. همچنین فیلم میبینم و ورزش میكنم. به مطالعه هم خیلی علاقهمند هستم اما مطالعهام متفاوت است، مثلا به سبك یك نویسنده علاقهمند میشوم و اكثر كتابهای آن نویسنده را تهیه میكنم و میخوانم. به داستانهای كوتاه خیلی علاقهمندم. همیشه یك كتاب خارجی یا ایرانی داستان كوتاه میخوانم، چون حس زنگ تفریح برای ذهنم را دارد. مجری رادیو جوان با اشاره به اهمیت حضور پیشكسوتان و احترام به آنان در مناسبتهای خاص مثل نوروز ادامه میدهد: بودن در كنار پیشكسوتان قدیمی بسیار ارزشمند و لذتبخش است، حداقل این توفیق را داشتم كه در سالهای اولیه خدمتم كنار این عزیزان باشم و از تجربیات شان خیلی بهره بردم. همیشه اخلاق حرفهای پیشكسوتان ما را تحت تاثیر قرار میداد. ما از آنها احترام به پیشكسوتان را یاد گرفتیم، اخلاق حرفهای، كار در رسانه و جدیت در كار را به ما یاد دادند. یكی از استادانم همیشه میگفت رفتار و افكار شما در جوانی، در چهره دوران كهنسالی شما تاثیرگذار است. پس مثبت فكر كنید، خوشبین و خوش رفتار باشید تا در كهنسالی چهرهتان مثبت، خوب و نورانی شود.