آنان صدای لحظههای ناباند؛ پشت صحنه حوادث، در دل اتفاقها، زیر آفتاب داغ یا میان باران بیامان، میدوند و روایت میكنند. نه دوربینی دارند، نه قاب تصویری برای نشان دادن سختی كارشان؛ فقط میكروفونی است در دست و دلی مشتاق برای ثبت آنچه مردم نمیبینند. گزارشگر رادیو، صدای زندهای است كه همزمان میشنود، میدود، تحلیل میكند و روایت میسازد.
گزارشگران رادیو، راویان بیچهرهای هستند كه با سرعت فكر میكنند و با دقت روایت میكنند. از صحنه تصادف گرفته تا پوشش یك راهپیمایی، از گفتوگو با مسئول گرفته تا شنیدن صدای مردم، همهجا باید باشند و همهچیز را باید بشنوند، بفهمند و منتقل كنند. كارشان، تركیبی است از دقت یك خبرنگار، سرعت یك دونده، حافظه یك نویسنده و شجاعت یك امدادگر. آنها در زمانی محدود، باید حرفی دقیق و اثربخش بزنند كه نه تنها حقیقت را منتقل كند، بلكه شنونده را هم درگیر كند. این هنر، كار هر كسی نیست. با برخی گزارشگران رادیو گفتوگو كردیم.
مطالبهگری شغل ماست
علی رشیدی، مسئول گزارشگران رادیو ایران، 29 سال است كه برای رادیو گزارشگری میكند. وی پیرامون این حرفه توضیح داد:یكی از جذابترین ویژگیهای این حرفه، پیشبینیناپذیر بودن موضوعات است. این تازگی دائمی باعث میشود كار از روزمرگی فاصله بگیرد و هر روز، تجربهای تازه و غیرمنتظره رقم بخورد. شما باید همیشه آماده حضور باشید؛ چون نمیدانید سوژه امروز چیست و در كدام نقطه باید حاضر شوید.
وی ادامه داد: یكی از سختیهای این كار، جایگاه ما در نگاه مردم است. مخاطبان، گزارشگر رادیو را نماینده سازمان میدانند و انتظار دارند پاسخگوی بسیاری از ناراحتیها و گلایههایشان باشیم. اما واقعیت این است كه ما در بسیاری از موارد فقط راوی هستیم، نه تصمیمگیر. با این حال، مطالبات مردم را برای رسیدن به نتیجه پیگیری میكنیم. از سوی دیگر گزارشگر، فقط انتقالدهنده نیست. وقتی پای صحبت مسئولان مینشینیم، باید پرسشگر، منتقد و مطالبهگر باشیم اما برخی مسئولان می خواهند ما همچون روابط عمومی سازمان شان عمل كنیم. در مجموع مطالبهگری كار سختی است، چون باید حقیقت را از دل پاسخهای كلی بیرون بكشید.در طول این سالها، خاطرات زیادی برایم مانده؛ خاطراتی گاه تلخ، گاه بانمك. برای من كه سالها چهرهام دیده نشده، بازخورد مردم همیشه شگفتانگیز بوده. بارها پیش آمده كه از صدا مرا شناختهاند و محبتهایی نشان دادهاند كه اصلاً انتظارش را نداشتم. این میزان از محبت، برایم ارزشمندترین بخش این مسیر بوده است.
گزارشگر، ویترین سازمان است.
ناصر یوسفیان، گزارشگر رادیو جوان این طور صحبت خود را آغاز كرد: 35 سال است كه در رادیو و تلویزیون گزارشگری میكنم. گزارشگر باید اطلاعات كافی در همه حوزه ها داشته باشد تا وقتی گزارش درباره موضوعات متنوع تهیه میكند، دقیق و حرفهای ظاهر شود. گزارشگر باید با مردم در ارتباط باشد، آن هم نه فقط با متخصصان، بلكه با مردم عادی، در خیابان، در میدان، در اداره یا بازار.
وی ادامه داد: گزارشگر در طول روز با سوژههای گوناگون روبهرو است. ممكن است در یك روز از نمایشگاه علمی سر دربیاورید و ساعاتی بعد در حاشیه یك راهپیمایی مردمی باشد. بنابراین گزارشگر باید اطلاعات عمومی بالایی داشته باشد، ذهنش سریع تجزیه و تحلیل كند، پاسخها را بسنجد. ما باید در ذهن خودمان موضوع را دكوپاژ كرده و بقیه كارها را انجام بدهیم تا به خروجی مطلوب برسیم. هماهنگ كرده، دهها بار تمرین كرده تا سه دقیقه گزارش را با كیفیت به آنتن برساند. برخی مواقع هفت تا هشت ساعت زمان میگذاریم تا سه دقیقه گزارشگر خوب از موضوع در بیاوریم.از سوی دیگر گزارشگر باید تعامل بسیار خوبی با مردم داشته و انرژی اش مثبت باشد. رفتار و كلام گزارشگر، آبروی سازمان است. كسی كه جلوی میكروفن رادیو یا دوربین تلویزیون قرار میگیرد، نماینده رسانه است. ویترین كار ما، همان چند دقیقهایست كه مردم میشنوند یا میبینند؛ باید در اوج حرفهایگری و ادب باشد. این كار فقط توانایی فنی نمیخواهد؛ باید آدمِ این كار باشید.
از دل مردم، برای مردم
حمیرا فراتی گزارشگر رادیو فرهنگ است. وی گفت: من، 21 سال است كه افتخار گزارشگری در رادیو را دارم. همیشه باورم این بوده كه گزارشگر باید از جنس مردم باشد، از رگِ جان و خونِ مردم؛ باید سختیها و شادیهایشان را بفهمد، لمس كند، و صدای واقعیشان باشد. من این راه را با علاقه و عشق به وطن انتخاب كردم؛ عشقی كه با ایمان به خداوند بزرگ، اعتمادبهنفس، مهارت، و حمایت همكاران و مدیران دلسوز همراه شد. كار ما آسان نیست. گزارشگری یعنی در هر شرایطی آماده باشید؛ یعنی خودتان را وقف كنید، چه در آرامش و چه در بحران. یادم هست زمانی كه كشور درگیردفاع مقدس 2 بود، من و همكارانم با انگیزه بیشتر، مصممتر از همیشه، وظیفهمان را انجام دادیم. چون باور داشتیم باید در دشوارترین روزها هم صلح و صفا را در صدایمان نگه داریم.
وی بیان كرد: گویندگی هم بخشی از فعالیتهای من است. همیشه تلاش كردهام با همزبانانم به زبان مادریشان سخن بگویم؛ این ارتباط، حس آرامشی عمیق به من میدهد، گویی باری از دوشم برداشته میشود. گزارشگر فقط خبر نمیگوید؛ با مردم زندگی میكند، در خواب و بیداری، در شادی و غم. او خودش را از مردم میداند، نه جدا از آنها.یكی از خاطرات بامزهام برمیگردد به روزی كه برای تهیه گزارش به یك رودخانه پرورش ماهی در قفس رفته بودیم. باید مسیری را از روی طنابی باریك طی میكردیم. ناگهان تعادلم بههم خورد و نزدیك بود بیفتم توی آب. ولی نه نگران خودم بودم، نه افتادن؛ فقط به این فكر میكردم كه وای اگر این ویسریكوردر — اموال بیتالمال — بیفتد داخل آب! خوشبختانه سالم ماند. این خاطره هنوز هم یادم میاندازد كه چقدر گزارشگر باید امانتدار خوبی باشد.
با مردم میخندیم و اشك میریزیم
مهدی اسماعیلی، گزارشگر باسابقه رادیو تهران، با بیش از 20 سال حضور در صحنه گزارشگری، از تجربههای شیرین و دشوار حرفهای گفت. وی افزود: گزارشگری برای من صرفاً یك شغل نیست؛ یك افتخار است. افتخاری كه باعث میشود هر روز با مردم در ارتباط مستقیم باشم، با آنها بخندم، با آنها گریه كنم، در شادیها و مشكلاتشان شریك باشم. در كنار گزارشگری، كارهایی مثل برنامهسازی، تهیهكنندگی و مستندسازی هم انجام دادهام، اما همیشه عنوان «گزارشگر» را برای خودم حفظ كردهام چون این نقش را اصلیترین و مهمترین وظیفهام میدانم.این حرفه سختیهایی هم دارد؛ وقتی با مردم گفتوگو میكنیم، آنها ما را مانند ناجی میبینند و هر مشكلی كه دارند، با ما مطرح میكنند. ما هم تلاش میكنیم صدای آنها را به گوش مسئولان برسانیم. این كار برای ما فقط وظیفه نیست، بلكه رسالت است؛ رسالت گزارشگری. ما پیگیر مشكلات مردم هستیم، با مردم زندگی میكنیم، میان آنها نفس میكشیم.
وی توضیح داد: یك خاطره با نمك دارم. روزی مشغول تهیه گزارش بودم و برای اینكه صدای فردی كه با او صحبت می كردم، بد نیاید میكروفن را پایین تر می آوردم و هر چه میكروفن را پایین می آوردم او هم پایین تر می آمد و ... این تعاملهای ساده اما صمیمانه، بخشی از لذت این حرفه است. ما سعی میكنیم در فضای راحت و خودمانی، حرف دل مردم را بشنویم و منعكس كنیم.سفر به شهرستانهای مختلف هم بخشی از كار من بوده؛ بهویژه در ایام اربعین كه همراه با مردم در مسیر پیادهروی بودهام و لحظهبهلحظه زندگی و احساسات آنها را ثبت كردهام. گزارشگری برای من صرفاً یك حرفه رسانهای نیست؛ رسالتی است در خدمت مردم، كه همزمان وظیفه رسانه ملی هم هست.
گزارشگری یعنی تجربه تازه با مردم
هادی اسدی گزارشگر رادیو گفت و گو است. وی نزدیك به بیست است كه در این عرصه فعالیت دارد. وی این طور صحبت خود را شروع كرد: نزدیك به بیست سال است كه در این حرفه فعالیت میكنم و در طول این سالها، در جشنوارههای مختلف هم موفق به كسب رتبه و تقدیر شدهام. اما برای من، مهمترین بخش گزارشگری، خودِ مواجهه روزانه با مردم است؛ خاطرهی هر روزی كه با شروع كار، در دل جامعه حضور داریم.شاید بعضی روزها برای تهیه گزارش در ادارهها، نهادها یا نشستها باشیم، اما اغلب با مردم سر و كار داریم. هر روز یك تجربه تازه است، چون مخاطب ما همواره در حال تغییر و تنوع است. به همین دلیل، گزارشگری نیازمند جسارت است؛ جسارتی مودبانه. یعنی باید بیواهمه پرسش كنید، اما هرگز از چهارچوب ادب خارج نشوید.
وی تصریح كرد: در این حرفه، روحیه تعاملی و انرژی مثبت داشتن اهمیت زیادی دارد. كسی كه میخواهد گزارشگر موفقی باشد، باید خوشانرژی باشد، خوب ارتباط برقرار كند، تعاملپذیر باشد و مهمتر از همه، امید را از دل خودش و كارش حذف نكند. چون تنها با این روحیات است كه آدم میتواند خسته نشود و باانگیزه ادامه بدهد. البته دشواریهایی هم هست. یكی از چالشهای امروز ما، رقابت جدی با فضای مجازی است؛ رسانهای كه هم پرسرعت است و هم پرزرقوبرق. در این فضا، گاهی ممكن است عوامل رادیو ناشناخته بمانند و آنطور كه باید دیده نشوند. اما با همه اینها، ما كارمان را با دل و جان انجام میدهیم، چون باور داریم كه هنوز هم صدای رادیو برای بسیاری از مردم، صدایی قابل اعتماد و همراه است.
عشق به گزارشگری، فراتر از مرزها
معصومه كیانی، گزارشگر رادیو ورزش با اشاره به اینكه فعالیت حرفهایاش در عرصه خبر را از سال 1383 آغاز كرد، گفت: ابتدا به عنوان خبرنگار وارد این عرصه شدم، اما از المپیك 2012 لندن، به طور جدی وارد حوزه گزارشگری رادیویی شدم. از آن زمان تاكنون گزارشهایی میدانی از رشتههای تخصصی مختلف تهیه كردهام. نخستین گزارش رسمیام مربوط به مسابقه تیم ملی والیبال نشسته بانوان ایران در برابر آمریكا در پارالمپیك بود. همچنین مسابقات تیراندازی پارالمپیك را نیز گزارش كردهام. از سال 2016، این مسیر با جدیت بیشتری ادامه یافت و تجربه گزارش رشتههای گوناگون ورزشی را به دست آوردم؛ از فوتبال و هندبال گرفته تا هاكی روی یخ، كه از دشوارترین رشتهها برای گزارش محسوب میشود.
وی تاكید كرد: خبرنگاری و گزارشگری ورزشی با تمام جذابیتهایش، سختیهای خاص خود را دارد. نه زمان مشخصی در اختیار دارید و نه روز تعطیلی برایتان معنا دارد. چه در ماموریتهای داخلی باشید، چه اعزامهای خارجی، باید همیشه آماده باشید. برای گزارش رشتههای مختلف باید اطلاعات تخصصی و بهروز داشته باشید و با ورزشكاران در ارتباط باشید. جستوجو، تحقیق، شناخت دقیق و دایره وسیعی از اطلاعات، لازمه موفقیت در این حرفه است.گاهی در مسیر این شغل، حتی به مكانهایی خطرناك هم رفتهام تا گزارشی را به موقع و كامل تهیه كنم. همه اینها را بهخاطر علاقه و عشقی كه به كار دارم پذیرفتهام. با وجود تمام سختیها، این حرفه دنیای خاص خود را دارد؛ پر از هیجان، دوندگی، ماجراجویی و البته رضایتی كه از رساندن صدای ورزشكاران به گوش مردم به دست میآید.
عشق به روایت، پشت پرده صدای ناپیدای رادیو
آتناسادات محمدپناه، گزارشگر رادیو نمایش این طور گفت: نزدیك به 17 سال است كه در این حوزه فعالیت میكنم. سختیهای كار گزارشگری بسیار زیاد است؛ ما بیشتر وقتمان را بیرون از سازمان میگذرانیم، اما دیده نمیشویم. برآورد بودجهای كه برایمان در نظر میگیرند پایین است و حقوقمان، با توجه به حجم كاری كه انجام میدهیم، مكفی نیست. این كار تنها با عشق و علاقه پیش میرود؛ عشقی كه به یك آرمان مقدس گره خورده است. حمایت چندانی از گزارشگرها نمیشود. وقتی بیرون از سازمان در میان مردم هستیم، گاهی نگاههایی سنگین را تحمل میكنیم؛ ما را نمیشناسند و حتی ممكن است به اشتباه، جاسوس تصورمان كنند. البته خوب است كه مردم ما تا این اندازه آگاه هستند كه راحت اطلاعات به كسی ندهند.
وی بیان كرد: یكی از خاطرات ماندگارم مربوط به گزارشی بود كه به قول معروف دقیقه نودی پیش آمد. آن روز قرار بود به مهمانی بروم و برای صرفهجویی، از خودروی سازمان استفاده نكردم. لباس پوشیده بودم، حاضر بودم برای رفتن به مراسم، سر پاركوی رفتم تا گزارش تهیه كنم. موضوع درباره شعر و شاعری بود. رفتم بالای سكو، در میان پایانه اتوبوسها، یكدفعه یك آقا، كیف سامسونت در دست كه داشت را محكم به سمت من پرتاب كرد. من پرت شدم. لباسم پاره شد، به مهمانی نرسیدم و از پاركوی تا لویزان را لنگلنگان برگشتم. در كنار رادیو، تجربه كار تلویزیونی هم دارم، اما عشق من همیشه رادیو است و خاطرات زیادی دارم.
گزارشگری، راهی دشوار اما دلچسب
مرجان قندی 19 سال فعالیت گزارشگری در رادیو را دارد. وی گزارشگر رادیو سلامت است و پیرامون این موضوع گفت: من گزارشگر رادیو سلامت با 19 سال سابقه در حوزه گزارشگری و 24 سال تجربه خبرنگاری هستم. پیش از ورود به رادیو، همزمان با دوران دانشگاه، یك دوره خبرنگاری گذراندم. رشته دانشگاهیام پیراپزشكی بود و در همان زمان وارد وزارت بهداشت شدم و در حوزه روابط عمومی و اخبار فعالیت كردم. با مجلاتی مثل «سلام همكار» و «پیام سلامت» همكاری داشتم تا زمانی كه این مجلات تعطیل شدند. بعد از آن، در آزمون صدا شركت كردم، صدا تأیید شد و همكاریام با رادیو از همانجا آغاز شد.
وی اظهار كرد: گزارشگری كاری است بسیار سخت و در عین حال جذاب. نیاز به مهارتهایی ویژه دارد؛ باید بتوانید هم با مسئولان ارتباط بگیرید و هم مردم را ترغیب كنید تا با شما همراه شوند. این حرفه فقط ضبط صدا و طرح سوال نیست، بلكه ارتباط انسانی، درك موقعیتها، و جسارت در میانه چالشها را میطلبد.یكی از سختترین دوران كاریام، ایام كرونا بود. برای تهیه گزارش، مرتب به بیمارستانها میرفتم و در معرض خطر جدی ابتلا قرار داشتم. در سال دوم گزارشگریام، برای انجام یك گزارش وارد بخش مراقبتهای ویژه سه بیمارستان شدم. بعد از آن دچار آبسه حلق شدم و نزدیك بود كارم به جراحی بكشد. یك ماه و نیم تحت درمان بودم تا دارودرمانی اثر كرد و از جراحی نجات یافتم. با همه این سختیها، عاشق این حرفهام. گزارشگری بخشی از زندگی من شده؛ شغلی كه همیشه در آن چیزی برای آموختن، تجربهكردن و خدمتكردن هست.
گزارشگری رادیو، صدای عشق و تجربه
حمیده نجاتی، گزارشگر رادیو معارف گفت: فعالیت رسانهایام را از سال 1386 با مركز قم و رادیو قم آغاز كردم. ابتدا در آزمونی شركت كردم كه از بین حدود سیصد نفر، تنها دو نفر پذیرفته شدند كه یكی از آنها من بودم. در آن زمان بیشتر به گویندگی علاقهمند بودم، اما پیشنهاد شد كه در بخش گزارشگری فعالیت كنم، چون نیاز به گزارشگر داشتند. كمكم مسیرم به سمت تهیهكنندگی هم پیش رفت اما گزارشگری را هرگز رها نكردم.
وی بیان كرد: همزمان با فعالیت در رادیو، در سیمای قم نیز كارهایی انجام میدادم و تجربههای تصویری هم به دست آوردم. اما رادیو همیشه برایم جایگاه خاصتری داشته؛ چون بهنظرم گزارشگری در رادیو بدون عشق و علاقه ممكن نیست. اگر در این مسیر هدف داشته باشید و از تجربههای دیگران بهره بگیرید، قطعاً موفق خواهید شد. سختترین بخش كار گزارشگری، سوژهیابی و ارتباط با مردم است. گاهی با افرادی مواجه میشوید كه رفتارشان بسیار صمیمی و همراه است، اما گاهی هم برخوردهایی دیگر میبینید. با این حال، وقتی بتوانید سوژه خوبی پیدا كنید و آن را با دقت و علاقه روایت كنید، تمام آن سختیها به لذت بدل میشود. یكی از خاطرات ارزشمندم مربوط به تماس یكی از مخاطبان رادیو بود. خانمی با روابط عمومی رادیو معارف تماس گرفت و گفت از شنیدن گزارشهای من حال خوبی میگیرد و بعد تاكید كرد كه هدیه ای برایم گرفته و پست كرده است. بعد از چند روز هدیه ارزشمند او به دستم رسید و از او قدردانی كردم. این بازخوردها برایم بسیار شیرین و انگیزهبخش است؛ چون نشان میدهد مخاطبانی دقیق، وفادار و خاص داریم كه كار ما را دنبال میكنند و این بزرگترین پاداش است.
گزارشگری، ایفای نقش مجریان جلوی آینه
سیده شیوا رضاییزاده، گزارشگر رادیو صبا گفت: من از سال 1378 وارد دنیای گزارشگری رادیو شدم. شروع این مسیر برایم كاملاً اتفاقی بود، هرچند علاقهام به اجرا و رسانه از كودكی با من بود. همیشه جلوی آینه نقش مجریها را بازی میكردم و در مدرسه نفر اول اجرای برنامهها بودم. یكبار كه گروه فیلمبرداری برای مصاحبه به مدرسهمان آمدند، از من خواستند تست بدهم و همان شد نقطه آغاز راهی كه امروز به آن افتخار میكنم.
وی ادامه داد: اولین ویژگی مهم برای یك گزارشگر، آمادگی همیشگی است؛ فرقی ندارد آفتاب باشد یا باران، شلوغی خیابان باشد یا رسمیترین مراسمها. گاهی حتی قبل از اینكه چشم باز كنی، باید ضبطت روشن باشد. یك گزارشگر باید همهفنحریف باشد: كمی خبرنگار، ذرهای بازیگر، و حتماً با چاشنی روانشناس. ضمن اینكه باید بلد باشد دل ماجرا برود؛ از كنار تماشاگر فوتبال تا گفتوگو با مسئولان یا مردم در بازار. باید ارتباط بگیری، خوب گوش بدهی، سؤال درست بپرسی و بتوانی فضا را دقیق و واقعی برای مخاطب توصیف كنی.
وی تاكید كرد: اما سختیهای كار هم كم نیست. ناهماهنگیها، شرایط سخت محیطی، ضبطهایی كه زیر صدای موتور، بوق، باد یا گرمای طاقتفرسا خراب میشوند. با این حال، گزارشگری برای من یك عشق خاص است؛ اینكه صدای مردم باشی، از دل اتفاقات روایت كنی و حس زنده لحظه را به شنونده منتقل كنی، لذتی دارد كه با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست.
رادیو، بخشی از جان ماست نه فقط شغل ما
لیلا علاقمند گزارشگر رادیو اقتصاد است كه از سال 1389 وارد رادیو شده است. وی گفت: بهخاطر علاقهام وارد عرصه گزارشگری شدم. كار كردن در رسانه، بهطور كلی سخت است، اما وقتی عاشقش باشید، دیگر آن سختیها به چشم نمیآید. این عشق است كه خستگیها را بیمعنا میكند. در طول این سالها پیشنهادهای خوبی من و همكارانم از سازمان های مختلف برای كار داشتیم، حتی با حقوق و مزایای بسیار بالاتر از چیزی كه در رادیو داریم. اما نه من و نه خیلی از همكارانم حاضر به ترك رادیو نشدیم. برای ما، رادیو مثل فرزندمان شده؛ سالها با آن زندگی كردهایم، رشد كردهایم، تجربه اندوختهایم و حالا دیگر رها شدن از آن، برایمان غیرممكن است.
وی تاكید كرد: برای من، گزارشگری رادیو فقط یك حرفه نیست؛ مسئولیتی است در برابر مردمی كه به ما اعتماد كردهاند. ما باید دِینی كه از این اعتماد بر دوشمان هست را ادا كنیم. شیرینی كار ما این است كه وقتی یك مسئله اقتصادی را پیگیری میكنیم و گزارشی تهیه میشود، بازخوردها میرسد؛ مردم پیامك میزنند، تشكر میكنند، دعایمان میكنند. همین واكنشهای صمیمانه، اما صادقانه، برای ما قشنگترین پاداش دنیاست. این جنس كار، اگر با دل باشد، چیزی فراتر از شغل میشود؛ میشود زندگی.