رامین آریاشكوه، صدابردار از هنر ناپیدای صدا گفت: زندگی در قاب صدا

«صدابرداری فقط فشار یك دكمه نیست‌؛ باید صدای درست را پیدا كنید، فضاسازی نمایید و شخصیت بسازید.» این جمله را رامین آریاشكوه (لنگرودی)، صدابردار حرفه‌ای دوبله و رادیو با اطمینان و به پشتوانه سال‌ها تجربه در دنیای صدا بیان می‌كند.

1404/05/04
|
14:07

به گزارش روابط عمومی معاونت صدا، او كه فرزند حسین لنگرودی، صدابردار پیشگام سینمای ایران است، از پنج‌سالگی با جهان صدا انس گرفته و امروز خود بخشی از حافظه صوتی ما به‌شمار می‌آید. از «قصه‌های جزیره» تا رادیو نمایش، بیش از سه دهه است كه در استودیوهای مختلف، فضا می‌آفریند و شخصیت‌سازی می‌كند.

رامین آریاشكوه متولد نخستین روز فروردین 1345 است. روایت علاقه‌اش به صدا را از پنج‌سالگی آغاز می‌كند‌؛ زمانی كه همراه پدرش، حسین لنگرودی، صدابردار باسابقه سینمای ایران، به استودیوی مهرگان در حوالی خیابان شادمان رفت. وی به قاب‌كوچك می‌گوید: «پدرم دو صندلی پر از مجله‌های ورزشی داشت: دنیای ورزش، كیهان ورزشی و...درحالی‌ كه صدا و تصویر پخش می‌شد،محو تماشای صفحه شدم وهمانجاعاشق این دنیا شدم.»او ادامه می‌دهد:«ازهمان دوران ابتدایی و راهنمایی، دائما كنار پدرم در استودیو بودم. گوینده‌های قدیمی را دیدم‌؛ خیلی‌های‌شان دیگر بین ما نیستند اما یادشان جاودانه است.»

صدای نسل‌ها‌؛ روایت پدر
پدر او، حسین لنگرودی، متولد 1316، از پیشگامان صدابرداری سینمای ایران بود. آریاشكوه می‌گوید: «بابا از 16 سالگی وارد كار شد. از كار با آپارات شروع كرد و به صدابرداری رسید. در بهترین استودیوهای ایران و روی فیلم‌هایی مثل دكتر ژیواگو، اشك‌ها و لبخندها، بانوی زیبای من، رضا موتوری، ترن، شاید وقتی دیگر، رگبار و... كار كرده بود.»
او تأكید می‌كند: «همیشه این عشق در كار بابا بود و من هم با آن زندگی كردم. این فضا برایم خانه دوم بود.» پس از انقلاب و پایان خدمت سربازی، مسیر كاری آریاشكوه از تدوین آغاز شد. «سال 69 پدرم مرا به دوستش مهدی علی‌پور معرفی كرد. اول، تصویربرداری و تدوین را یاد گرفتم و تقریبا به‌طور كامل بر این‌كار مسلط شدم.» او می‌افزاید: «آگهی‌های تلویزیونی، پروژه‌های صنعتی و تبلیغات بانك‌ها با استاد اكبر عالمی در همان استودیو ضبط می‌شدند. حتی یك اتاق صدایی ساختیم كه سال‌ها در آن كار كردیم. آگهی‌های بانك مسكن، بانك ملی و تلویزیون پارس همه آنجا ضبط می‌شد. با استاد عالمی در مستندهای پتروشیمی همكاری داشتم.»

از«قصه‌های جزیره» تا شبكه 4
او در ادامه، برای انجام كار به استودیو پاپ رفت و بعد به آویژه، جایی كه مجموعه‌ قصه‌های جزیره را تا قسمت 80 صدابرداری كرد. «وقتی شبكه چهار تازه راه‌اندازی شد، از من دعوت كردند تا صدابردار این شبكه باشم. سال 76 ضبط‌های شبكه چهار را من شروع كردم. هفته‌ای هفت روز كار می‌كردم!» سال 82 آزمونی در رادیو برگزار شد. ابتدا تمایلی به شركت نداشت اما به اصرار دوستان شركت كرد. وی بیان می‌كند: «مرحله اول را قبول شدم، ولی در مرحله دوم رد شدم چون از AM و FM پرسیدند و بلد نبودم. گفتم از سینما بپرسید، بلدم!» وی با حمایت زنده‌یاد مجتبی كدخدازاده، یك سال بعد دوباره در آزمون شركت كرد و این بار پذیرفته شد. وی این‌طور ادامه می‌دهد: «سال 1385 وارد رادیو شدم، در حالی كه پشت‌سرم 15سال كار حرفه‌ای بود. در دوبله، باید جای شخصیت حرف بزنی، لیپسینك را رعایت كنی‌ اما در رادیو فقط صداست. باید حس را منتقل كنی. گاهی گوینده 30ساله جای شخصیت 70ساله صحبت می‌كند‌؛ اینها مهارت می‌خواهد.» آریاشكوه می‌گوید: «در برنامه‌های زنده، همه‌چیز تحت كنترل تهیه‌كننده است اما صدابردار باید موسیقی، میكروفن، بالانس صدا و افكت‌ها را مدیریت كند. در تولیدی‌ها هم گاهی پیشنهاد می‌دهیم صحنه‌ای جداگانه ضبط شود تا در میكس بهتر جا بیفتد.»

پادكست‌؛ صدای عمومی در دنیای شخصی
وی تاكید می‌كند: «پادكست مثل بچه‌ای نوپاست اما رشد سریعی دارد. حالا هر‌كسی با گوشی موبایل می‌تواند ضبط كند. صدابردار دیگر نقش اصلی ندارد اما تجربه، میكس، افكت‌گذاری و درك فضا هنوز مهم است. در دوبله، 50 درصد كار ترجمه است؛ باقی‌اش به انتخاب گوینده، مدیریت دوبلاژ و صدابرداری بستگی دارد. حتی اگر گوینده عالی باشد، صدابرداری بد، كل پروژه را خراب می‌كند. با میكس و فضاسازی مناسب، می‌توانیم كار متوسط را به سطح بالا برسانیم. بازیگرها وقتی جای خودشان حرف می‌زنند، گاهی با فضای دوبله كنار نمی‌آیند. یكی را یادم هست كه برای یك سكانس سه‌دقیقه‌ای، چهار ساعت وقت گذاشت! ولی گوینده حرفه‌ای همان را در 15 دقیقه تمام می‌كند.»
او از دوران نوجوانی‌اش می‌گوید: «در محل كار پدرم، نوارهای صوتی را از سطل زباله برمی‌داشتم و می‌چسباندم تا تمرین كنم. علاقه مهم است اما باید صبر داشته باشی تا پخته شوی.» وی با لحنی گرم می‌گوید: «رادیو برای ما خانه دوم است. گوینده‌ها، تهیه‌كننده‌ها، صدابردارها مثل یك خانواده با هم كار می‌كنند. از حال هم باخبرند، درد دل می‌كنند. بدون این حس، رادیو معنا ندارد.»
او از تجربه كار در آثاری چون فیس‌آف با بهرام زند، رهایی از شائوشنگ با ناصر طهماسب، روشن‌تر از خاموشی با حسن فتحی، كریم‌خان زند و ابراهیم خلیل‌الله با رضا ورزی می‌گوید: «كارهای سختی بود، ولی خاطره‌انگیز. امروز كه فكر می‌كنم، می‌بینم چه روزهای خوبی بودند.» وی اظهار می‌كند: «اخیرا فیلم فرانسوی خوبی كار كردیم به نام بچه‌ها متشكرم. مدیریت دوبلاژ با آقای حسین خدادادبیگی بود و گویندگانی مثل آقای امیر منوچهری و خانم رادپور حضور داشتند. نقش اصلی را آقای میرطاهر مظلومی گفتند. خیلی خوب از كار درآمد، از آن كارهایی است كه به دلت می‌چسبد.» رامین آریاشكوه از همكاری‌های حرفه‌ای با فرشید شكیبا، مدیر واحد دوبلاژ تلویزیون، یاد می‌كند و می‌گوید: «او از آن آدم‌هایی است كه همیشه علاقه‌مند و حامی كار ماست. من هم از او یاد گرفتم. برخورد حرفه‌ای و دقیق بودنش همیشه دلگرم‌كننده است.»
وی با نگاهی تلخ اما صادقانه می‌گوید: «ما كه در زمینه صدا كار می‌كنیم، همیشه در حال ضبط و تدوین بودیم. خیلی‌وقت‌ها شب تا صبح سر كار بودیم. راستش را بخواهید، وقت نشد آن‌طور كه باید كنار خانواده‌ام باشم. این از آن چیزهایی است كه در دلم مانده.»
او سخنانش را این‌چنین به پایان می‌برد: «از نظر فنی، رشد زیادی داشته‌ایم. بچه‌های فنی عالی‌اند اما صداهای قدیمی تكرار‌نشدنی بودند. امیدوارم نسل جدید جای خود را پیدا كند، هرچند جای آن صداها همیشه خالی خواهد ماند.»

دسترسی سریع