گپ‌و‌گفت با رامین پورایمان، بازیگر توانمند و خوش‌اخلاق رادیو، تلویزیون و سینما 43سال با رادیو

رامین پورایمان، از بازیگران پیشكسوت، توانمند و پركار رادیوست كه در عرصه سینما و تلویزیون با بازی در نقش‌های متنوع و متفاوت، توانسته خوش بدرخشد و جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان پیدا كند. از تازه‌ترین كارهای سینمایی او می‌توان به تمساح خونی، مهمانی از كارائیب و خروج اشاره كرد.

1404/01/31
|
13:55

به گزارش روابط عمومی معاونت صدا، او همچنین در سریال‌های موفقی همچون قهوه تلخ، مرد هزارچهره ، طفلان مسلم و...نقش‌آفرینی كرده است. پورایمان نه‌تنها در عرصه بازیگری فعال است، بلكه كارگردانی بسیاری از نمایش‌های رادیویی را نیز بر‌عهده دارد. با او گفت‌وگوی مفصلی داشتیم كه در ادامه می‌خوانید.

بازی در تمساح خونی
رامین پورایمان، یكی از بازیگران خوش قریحه رادیوست كه او را بارها در قاب تلویزیون و در پرده سینما دیده‌ایم. او بیش از 14 اثر در كارنامه خود دارد، شش اثر در تلویزیون با نام‌های سریال‌های شوخی كردم، قهوه تلخ، مرد هزارچهره،
طفلان مسلم، نیمه پنهان ماه و گالش‌های مادربزرگ و هشت اثر سینمایی با نام‌های بمب‌؛ یك عاشقانه، بمب خنده، رؤیای نیمه‌شب تابستان، دو فیلم با یك بلیت، پول خارجی، مهمانی از كارائیب، خروج و تمساخ خونی. او در پاسخ به اولین پرسش كه از چه سالی فعالیتش را در صداوسیما شروع كرده و داستان ورودش به عرصه بازیگری چه بوده است؟ می‌گوید: متولد سال 1332 هستم، در خانواده‌ای به‌شدت مذهبی بزرگ شده‌ام، به‌طوری كه حتی رادیو و تلویزیون هم در خانه نداشتیم در حالی كه خیلی دوست داشتم رادیو و تلویزیون داشته باشیم. پسر بزرگ خانواده بودم، زمانی كه برای درس خواندن به خانه دوستم می‌رفتم، به جای درس خواندن فیلم نگاه می‌كردم. فیلم دیدن برایم خیلی جذاب بود و گاهی ساعت از دستم در می‌رفت و دیر به خانه برمی‌گشتم و ماخذه می‌شدم. در دوران دبیرستان هم رادیو را از طریق سرویس مدرسه گوش می‌كردم‌؛ خانه ما محله وصفنارد بود تا پل امامزاده معصوم كه می‌رفتم مخصوصا صندلی جلو می‌نشستم تا نمایش‌های رادیویی را گوش كنم، از همان زمان بود كه به این رسانه گرایش پیدا كردم. رادیو را با سیروس ابراهیم‌زاده، بهزاد فراهانی و زنده‌یاد ژاله علو شناختم تا این كه سال 1361 به دعوت زنده‌یاد صدرالدین شجره به رادیو آمدم.

42سال فعالیت در رادیو نمایش
وی درباره آشنایی‌‌اش با زنده‌یاد صدرالدین شجره، مجری، بازیگر، دوبلور، نمایشنامه‌نویس و كارگردان نمایش رادیویی توضیح می‌دهد: قبل از انقلاب با زنده‌یاد شجره در كاخ جوانان نمایش كار می‌كردیم، یك گروه آماتور بودیم كه نسبت به هم‌گروه‌های دیگر خیلی حرفه‌ای چه از لحاظ دكور، بازی، طراحی و لباس كار می‌كردیم.دوستی ما با زنده‌یاد شجره از همانجا گره خورد تا این كه سال 1361 از من برای كار در رادیو دعوت شد.
پورایمان درخصوص اولین كار رادیویی‌‌اش صحبت می‌كند و می‌افزاید: اولین كارم در رادیو، بازی در نمایش«خوشه‌های خشم» نوشته جان اشتاین‌بك، به كارگردانی و تنظیم رادیویی زنده‌یاد صدرالدین شجره بود.خدا رحمتش كند خیلی قلم شیوایی داشت، به دلیل این كه شاگرد زنده‌یاد اكبر رادی، درام‌نویس قهار ایرانی و دست به قلم بود، مثل این كه گرده‌ای از قلم زنده‌یاد رادی روی قلمش نشسته بود.

سال‌ها در«صبح جمعه با شما» بودم
بازیگر پیشكسوت رادیو در ادامه به فعالیت‌هایش در رادیو اشاره می‌كند و می‌گوید: رادیو حرفه‌ام است و به آن علاقه دارم، بی‌شك این حرفه را به‌دلیل این‌كه به آن علاقه داشتم، انتخاب كردم. سال‌ها در «صبح جمعه با شما» بودم، قبل از آن كه زنده‌یاد منوچهر نوذری حضور داشته باشد.خدا رحمت كند حمید منوچهری و فرهنگ مهرپرور كارگردانش بود. همه‌‌اش می‌گویم خدا رحمت كند، عجب دنیایی است.از سال 1361 با رادیو نمایش كار می‌كنم علاوه بر بازیگری، كارگردانی هم انجام می‌دهم. این واقعیتی است كه باید بگویم، رادیو نمایش یك رادیوی منحصر به‌فرد است و بشخصه معتقدم با دیگر شبكه‌های رادیویی قابل مقایسه نیست. در رادیو نمایش هر روز یك كار نمایش داریم، البته بستگی به كار دارد اگر سخت باشد مثل كارهای تاریخی دو روز تمرین می‌كنیم و یك روز ضبط داریم. اگر نمایش به روز و ماجراهای اجتماعی روز باشد، یك روز تمرین و یك روز هم ضبط می‌كنیم، رادیو شتابش بالاست.وی درتئاتر هم دستی برآتش دارد ودراین‌باره توضیح می‌دهد:چهار سال پیش نمایش«نسیان» را به كارگردانی محمدرضا مداحیان و نویسندگی بابك صفی‌خانی در برج آزادی كار كردم. سگ‌های گردن بریده، ایستگاه سوم و باد صبا از‌جمله تئاتر‌های است كه در آن حضور داشتم.

مستند «احساس رامین»
رامین پورایمان در پاسخ به این پرسش كه به‌تازگی مستندی از زندگی‌‌تان ساخته شده، تعریف می‌كند: ابوالفضل توكلی از كارگردانان، تهیه‌كنندگان و مستندسازان كشورمان است كه با ساخت مجموعه مستندهای پرتره به معرفی هنرمندان معاصر كشور می‌پردازد. یك مستندی از زندگی‌ام تهیه كرده كه با عنوان «احساس رامین» كه از شبكه مستند هم پخش شده است.
بازیگر توانای رادیو برای كتاب گویای ایرانصدا كتاب‌های بسیاری را خوانده و در این‌باره توضیح می‌دهد: با ایرانصدا در بخش كتاب گویا هم همكاری می‌كنم. كتاب‌هایی همچون انگشت اتهام، روزگونه، سی بل، نقره‌خواران، طیران، پوپوف و... بخشی از كتاب‌هایی است كه در ایرانصدا خوانده‌ام. معمولا نمایش‌هایی كه بازی می‌كنم یا كارگردانی آنها را بر‌عهده دارم نام‌های آنها را فراموش می‌كنم، برای این‌كه در آن لحظه و زمانی كه اجرا می‌كنم خودم را در گرو كار می‌گذارم. یعنی خودم را وسط می‌گذارم، نامش مهم نیست، البته اشتباه است. وی ادامه می‌دهد: هرگز فراموش نخواهم كرد؛ حدود 15 ــ 10سال قبل، یك نمایش رادیویی بازی كردم كه ماجرای حمله آمریكا به هواپیمای مسافربری ایرانی بر فراز خلیج‌فارس در سال 1367 بود كه تمام مسافران آن شهید شدند‌. در این نمایش نقش خلبان هواپیما را بازی ‌كردم كه واقعا جگرم آتش گرفت. برحسب تصادف سال‌های بعد كتابی را برای روایت به من سپردند كه ماجرای همان هواپیما بود منتها این بار كتاب بود، گفتم خدایا من این را 15 ــ 10سال پیش بازی كرده بودم الان كتابش دستم رسیده كه باید بخوانم، این كتاب را خواندم ولی نخواندم، زندگی كردم.

آغازی با «گالش‌های مادربزرگ»
بازیگر پیشكسوت تلویزیون و سیما بازیگری را با مجموعه تلویزیونی «گالش‌های مادربزرگ» در سال‌های (1368 ــ 1367) به كارگردانی بهمن زرین‌پور آغاز كرده و درباره داستان ورودش به تلویزیون می‌گوید: قبل از انقلاب ابوالقاسم معارفی، نویسنده و كارگردان، كه درحال‌حاضر به‌دلیل این‌كه سنی از او گذشته دیگر نمی‌نویسد، در كافه جوانان نمایشنامه می‌نوشت و ما ، یعنی زنده‌یاد صدرالدین شجره، طیب شرافتی، آقای مطلق و...فقط در نمایش‌هایش بازی می‌كردیم. حدود سال 1355 یك تله‌فیلم به‌نام «خواب‌آلوده‌های كوچه هوشیار» ساخت به نویسندگی و كارگردانی خودش كه برای اولین بار در آن بازی كردم كه از شبكه دو پخش شد. پس از آن هم به‌واسطه مینا جعفرزاده، از بازیگران خوب رادیو كه همسر زنده‌یادبهمن زرین‌پور بود، سریال گالش‌های مادربزرگ را بازی كردم كه در آن كار با فریبا متخصص، سیروس ابراهیم‌زاده، هادی مرزبان، مهین شهابی و ... بازی می‌كردیم. وی در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌افزاید: ما شنونده‌های كثیری بین نابینایان داریم. نابینایان عزیزی كه ارتباط‌‌شان با صحنه‌ای كه بازی می‌كنیم فقط گوش است، ما باید به ذهن آنها تصویر بدهیم، القا و انتقال لوكیشن‌های متعدد و متنوع در یك نمایش رادیویی و ... بی‌شك حاصل زحمات نه‌تنها بازیگر است، بلكه نتیجه كار سخت و نفس‌گیر گروه است؛ از كارگردان، تهیه‌كننده گرفته تا افكتور و ... .

حرفه ما از دور دل می‌برد
پورایمان درباره این كه بیشتر ایفای چه نقش‌هایی را دوست دارد و آنها را می‌پسندد، می‌گوید: معمولا خیلی دوست دارم كه نقش‌های جدی و منفی بازی كنم. به نظرم نقش‌های مثبت رادیویی خیلی چهارچوب دارد، ولی در نقش‌های منفی دست آدم بازتر است. نقش‌های مثبت را بیشتر كلیشه‌ای می‌بینم. مثلا به‌قدری مثبت است كه آدم تعجب می‌كند. معتقدم بالاخره انسان مثبت هم عصبانی یا ناراحت می‌شود و ... .
اما همه نقش‌هایی را كه در رادیو بازی كردم دوست دارم، ولی نقش «بوسهل زوزنی» را در نمایش«حسنك‌وزیر» خیلی دوست دارم. این نمایش را به نویسندگی رضا كاووسی در سال‌های دور، زمانی كه زنده‌یاد همایون ایران‌پور كارگردانش بود، بازی كردم. زنده‌یاد صدرالدین شجره، حسنك وزیر را بازی می‌كرد و من هم بوسهل زوزنی را بازی می‌كردم.
باید بگویم بوسهل زوزنی پدرم را درآورد، به‌ظاهر یك آدم اهل دین و تقوا به نظر می‌رسید اما همه اینها ظاهرسازی بود. زمانی كه خانه می‌رفت، بداخلاقی می‌كرد اما بیرون از خانه همه به سرش قسم می‌خوردند. مگر چنین آدمی داریم كه در خانه این‌‌طور شمر و در بیرون حلوا باشد. آن نقش را بازی كردم و به‌خاطر آن هم جایزه گرفتم. وی در پاسخ به این پرسش كه كدام‌یك از اعضای خانواده كار شما را دنبال می‌كند؟ می‌گوید: دخترم عاطفه پورایمان، مهندس انفورماتیك شبكه رادیویی نمایش است. خیلی دوست داشت كه بازیگر رادیو شود، اما به‌هیچ‌عنوان راضی نشدم. مثلا نمی‌شود هنرپیشه نقش یك خانم مهربان درجه یك را بازی كند كه همه دوستش داشته باشند، بعد در خانه ناسپاسی ببیند. مقایسه‌ای پیش می‌آید كه چرا در نمایش این‌گونه است و در خانه این‌طوری و ... . پسرم آیدین با این‌كه صدای خیلی زیبایی دارد و زیاد هم مطالعه می‌كند، ولی یكی از مدیر فروش‌های موفق است. دختر دیگرم سحر هم در رشته گرافیك فعالیت می‌كند. البته فرزندانم خیلی دل‌‌شان می‌خواست كه كارم را ادامه دهند اما باید بگویم حرفه ما از دور دل می‌برد. البته یك نوه شیطان دارم كه نمی‌توانیم دوری‌اش را تحمل كنیم. وقتی نیست واقعا دل‌مان تنگ می‌شود اما آتش می‌سوزاند!

سرگذشت‌ها را دوست دارم
كارگردان رادیونمایش زمانی كه جشنواره‌های رادیو برگزار می‌شد،به‌عنوان بازیگر برتر شناخته شده و دراین‌باره می‌گوید: به این نتیجه رسیدم كه زمانش بوده در این موقع و زمان این جایزه را بگیرم. پورایمان درخصوص این‌كه برای آسایش و آرامش بیشتر در زندگی چه توصیه‌ای دارد؟ یادآوری می‌كند: باید بگویم بشخصه ذكر زیاد می‌گویم. فقط ذكرهایی كه می‌گویم آرامم می‌كند و باعث گشایش امورمی‌شود.همیشه به اندازه گلیمم پایم را دراز می‌كنم. به اندازه حقوقم دورخیز می‌كنم. كسی نیست كه دلش نخواهد پیشرفت كند.همیشه به خدا می‌گویم گوشم را بگیر، ازجا بكن، پدرم را دربیاور اما تنهایم نگذار. پورایمان اهل مطالعه است، اما این‌كه چقدر كتاب می‌خواند، خودش توضیح می‌دهد: در كتابخانه‌ام بیش از 50عنوان كتاب دارم كه وسط هر كتاب یك كاغذ گذاشته‌ام تا ادامه‌اش را بخوانم، اما بیشتر دوست دارم كه سرگذشت‌ها را بخوانم، مثلا سرگذشت میرعماد حسنی، چخوف و بیل گیتس اما متوجه شدم، آسمان همه جا همین رنگی است.

این قافله عمر عجب می‌گذرد!
پورایمان در پاسخ به این پرسش كه امسال را چگونه گذرانده است، عنوان می‌كند: زندگی كردم. دو كار تئاتر را رد كردم. برای ایفای نقش و كارگردانی به رادیونمایش می‌روم. كار سینمایی نداشتم، البته سال گذشته بود كه «تمساح خونی» را بازی كردم. از هم‌دوره‌ای‌های ما، من و بیوك میرزایی هستیم؛ غیر از ما دو نفر هم‌دوره‌ای نداریم. بقیه با چند سال فاصله آمده‌اند. اتفاقا یك روز كه با بیوك میرزایی در حیاط ارگ نشسته بودیم؛ ‌ گفت رامین، دقت كردی ما الان قدیمی‌ترین هستیم؟!اصلا به این موضوع فكر نكرده بودم. واقعا كه این قافله عمر عجب می‌گذرد!
با بیشتر هنرمندان كه گفت‌و‌گو می‌كنیم به اندازه‌ای مشغله دارندكه فرصتی برای اوقات‌فراغت پیدا نمی‌كنند؛ پورایمان هم در پاسخ به پرسش ما می‌گوید: اوقات‌فراغت ندارم، اصلا مسافرتی نیستم. كتاب می‌خوانم؛ ادامه همان كتاب‌هایی كه یك كاغذ وسط آنها گذاشته‌ام. درحال‌حاضر كتاب «چرا هنرمندان فقیرند؟» اثر هانس ابیگ را می‌خوانم. پورایمان با آرزوی موفقیت خوانندگان در سال جدید درپایان صحبت‌هایش می‌گوید:همیشه می‌گویم خدایا شكرت.امسال سال1404 است وجمعش می‌شود 9 كه عدد مباركی است.حتما سال آینده شنیده‌ایدكه گرانی چه وچه می‌كند؛ ان‌شاءالله خداوند نظر لطفی خواهد داشت. حتما نگاه ریز توأم با لبخند به ما دارد.بهترین‌ها را برای شما و خوانندگان آرزو می‌كنم. خوانندگانی كه زمان‌شان را هزینه خواندن این مصاحبه می‌كنند، قدردان‌شان هستم. امیدوارم بخشی از این محبتی كه زمان‌شان را هزینه می‌كنند، این مصاحبه جبران كند، بهترین را برای‌تان آرزو می‌كنم.

دسترسی سریع