چند نسل با لالایی و قصههای او در برنامه «شب بخیر كوچولو» به خواب رفتهاند. به همین دلیل او را به نام مادر قصهگوی رادیو میشناسند. مریم نشیبا، گوینده پیشكسوت رادیو طرفداران زیادی بین مردم دارد. او خوشصدا، خوشصحبت و خوشچهره است. همه قصههای او را با دل و جان گوش میكنند.
كوچك و بزرگ هم ندارد. همه عاشق آرامش صدای او هستند. نشیبا در رادیو ایران اجرای برنامه «گلبانگ» هم به عهده دارد. با اینكه موهای او در رادیو سپید شده اما هرگز عشق او به رادیو كم نشده است و همچنان با علاقه از رادیو حرف میزند. از این رو سراغ این هنرمند رادیویی رفتیم و با او مصاحبه كردیم.
شما سالهاست در رادیو به عنوان گوینده فعالیت میكنید. یكی از ویژگیهای شما ادبیات خاص، شیرین و محترمانه است و همیشه صدایتان آرامش را به شنونده منتقل میكند. در این باره برایمان بگویید كه چطور در این سالها با رادیو ادامه همكاری دادید؟
معتقدم رادیو و تلویزیون دانشگاهی است كه از طریق برنامههای مختلف نمایشی و غیر نمایشی باید حامل پیامهای تربیتی و اخلاقی باشد. من سالهای بسیار است برنامه «شب بخیر كوچولو» را اجرا میكنم اما در این برنامه با اینكه برای بچههاست اما از كلام فاخر استفاده میكنم. در داستانها هیچ حیوانی را مسخره نمیكنم. ما شهروند كشوری هستیم كه در آن شاعرانی همچون حافظ، سعدی، فردوسی و ... را داریم كه هر كدام از این بزرگان به ما موارد بسیاری از ادب را آموختهاند.رادیو رسانه بسیار خوبی است و از همان زمان كه ورود به این رسانه سخت بود و باید در امتحان قبول میشدیم، برایم جذابیت داشت. خوشحالم كه برنامههای بسیار موفقی داشتم از جمله «گلبانگ» و «شب بخیركوچولو». با اساتید بسیار برجسته رادیو هم همكاری داشتم در واقع لطفشان شامل حالم میشد و به این دلیل من رسانه رادیو را خیلی دوست دارم.
فكر میكنید عشق به رادیو در شما از كجا نشات میگیرد؟
وقتی فردی در مسیر پیش رویش غرق میشود، مسلما پشتوانه این غرق شدن، عشق و محبت زیاد است. من عاشق كارم هستم و با صدای بلند و با افتخار میگویم كه رادیو را دوست دارم.
چقدر از تجربیات ارزشمندی را كه در این سالها كسب كردید به جوانترها انتقال دادید تا آنها هم در كارشان خبره شوند؟
سعی كردم در این زمینه بسیار بیاموزم، ولی شاید هنوز كم و كسری فراوان دارم. من در حدی نیستم كه بخواهم عاشقان رادیو را به این كار تشویق كنم یا حمایت كنم، ولی گاه میشنوم كه عزیزان لطف میكنند و میگویند ادبیات خواندهای؟ میگویم چه خبره؟ چه شده؟ میگویند خیلی تمیز و فصیح صحبت میكنید. اینها دیگر شاید مربوط به خود من نیست، شاید ژنتیك باشد كه ما از مادر به ارث بردیم. البته خیلی زشت است كه بخواهم از خودم بگویم، ولی محبت الهی است كه همه به شكلی شامل حالشان میشود. یكی خیلی زیباست و یكی خیلی مهربان. یعنی نقاش بال پروانهها، هركدام از ما را به یك شكلی رنگ كرده و لطف الهی شامل حال من و خانوادهام شده كه یك صدایی داریم.
شنیدهایم همیشه از امتحان و نمره دادن فراری هستید. در كلاسهای آموزشیتان به جوانان هم نمره میدهید؟
نه، من همیشه فرار میكردم از هرجایی كه امتحان است، هر جایی كه باید هركاری انجام داد، من فاصله میگیرم. اصلا نمره دادن برای من سخت است. ضمن اینكه من 25 سال دبیر آموزش و پرورش بودم، ولی در كل برایم بسیار سخت بود كه نمره بدهم. اینكه احساس كنم دریك مرتبه بالاتری نسبت به دیگران قرار گرفتهام، این موضوع مرا اذیت میكند. یادش بخیر برنامهای بود كه كوچولوهامیآمدند قصه بگویند،من و سه چهارنفر ازهمكاران عزیز نشسته بودیم به عنوان داور و من اشتباه وارد آن گود شده بودم. به جایی رسید كه گفتند نشیبا داوری كند و چراغ سبز و قرمز به حاضران بدهد. گفتم: «باباجان با من از این در وارد نشوید! اصلا من بین این همه بچه دلم نمیآید چراغ قرمز بدهم.همه را ازدم چراغ سبز دادم.
در حال حاضر غیر از برنامههای «گلبانگ» و «شب بخیركوچولو» در رادیو ایران برنامه دیگری هم در رادیو دارید؟
نه،ولی رادیو قرآن خیلی پركار بودیم به ویژه با استاد دكتر سمیرا قنبری اما بین آن فاصله افتاده است. امیدوارم مجدد به آن حال و هوا برگردم. برنامه خیلی خوب داشتیم به نام«یك آیه یك قصه» كه خانم زهرا داوری مینوشتند.بسیار عالی بود.
برنامه گلبانگ چه ویژگیهایی دارد كه شما همچنان این برنامه را اجرا میكنید؟
هركاری كه مربوط به مردم باشد برایم جذابیت دارد. این برنامه به لطف مردم پخش میشود. تلفنهای مردم به من انرژی میدهد. جا دارد از مردم به دلیل لطفی كه نسبت به این برنامه دارند، تشكر كنم.
شما را به عنوان مادر قصهگو و شب بخیر كوچولو میشناسند. فكر میكردید این برنامه تا این میزان خاطرهساز شود؟
آغاز برنامه شب بخیر كوچولو به نهم تیر ماه سال1369برمیگردد. آقای ساعد باقری یادشان گرامی باد، خواسته بود چنین برنامهای بسازد و من هم در خانه بودم. همكاران گفته بودند كه یك تست در این باره بدهم. همین كه یك پاراگراف از داستان مادربزرگ را خواندم كه همه حیوانات را به خاطر باران پذیرفت، مورد توجه قرار گرفت. از قرار قبل از من از 10 نفر تست گرفته بودند. لطف خدا شامل حالم شد و توانستم گوینده این برنامه شوم و در خدمت كوچولوهای نازنین باشم.
به عنوان گوینده پیشكسوت چه انتظاراتی دارید؟
همین كه مردم در وسایل حمل و نقل عمومی به ما توجه میكنند یك دنیا ارزش دارد. جناب آقای بخشیزاده، معاون صدا بسیار به من لطف دارند. خدا او را برای رادیو حفظ كند.